عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6688 /
۱۳۹۹ يکشنبه ۱۲ بهمن
|
در انتظار برخورد سفت و سخت مسئولان
شرطبندی؛ موریانهای که حالا به جان والیبال افتاده است
بعد از گسترش قابل توجه شرطبندی در فوتبال ایران و دستگیری دهها نفر از گردانندگان باندهای فساد در لیگهای فوتبال به ویژه در دستههای پایینتر، حالا این آفت و معضل به لیگ والیبال هم سرایت کرده است و سوداگران این بار این رشته را محل خوبی برای کسب و کار شرطبندی خود دیدهاند و به دنبال کسب درآمد از این راه هستند.
یکی از نکات قابل توجه در این دوره از مسابقات والیبال لیگ دسته اول باشگاههای کشور که با حاشیههای زیادی هم همراه بوده، بحث شرطبندی است که باعث شده خیلی از بازیکنان وسوسه شوند و به خاطر دریافت پولهای هنگفت، در تیم خود ضعیف ظاهر شوند. اتفاقی که بلای جان خیلی از تیمها شده است. هرچند شرطبندی در رشتههای دیگر ورزشی هم وجود دارد اما فعلاً اخبار مربوط به فعالیت شرطبندان در والیبال مورد توجه است. مسأله شرطبندی ابتدا از سوی مربیان و بازیکنان تیمها مورد اشاره قرار گرفت و سپس واکنش مسئولان اجرایی والیبال را هم به دنبال داشت.
حامد صمدی سرمربی تیم اشتادسازه مشهد در این خصوص میگوید: «متأسفانه در لیگ دسته یک والیبال و همچنین لیگ برتر با معضل شرطبندی مواجه هستیم که خیلی به تیمها ضرر رسانده است. صددرصد مطمئن هستیم که چنین معضلی وجود دارد اما نمیتوان جلوی این موضوع را گرفت. برخی اتفاقات در مسابقات میافتد که خیلی مشکوک است. حتی از قبل نتایج هم مشخص میشود. روندی شکل گرفته که بازیکنان ضعیفتر بازی میکنند و ضریب اشتباهات بالاتر میرود. البته در لیگ دسته یک قراردادها کمتر است و با توجه به پیشنهادهای وسوسهانگیز مالی، برخی بازیکنان هم به این سمت میروند.»
علی نقدی سرمربی تیم والیبال فولاد نیشابور هم در این خصوص گفته بود: «بدون تعارف زدوبند و شرطبندی در لیگ دسته یک زیاد است. بازیکنان ما میگویند خیلی با ما تماس میگیرند و پیشنهاد میدهند.»
مستندی وجود ندارد
ادعای مربیان تیمهای والیبال در خصوص وجود شرطبندی و فساد در مسابقات این رشته، در نهایت واکنش مسئولین امر را به دنبال داشت. واکنشی که البته چندان همسو با اظهارات مربیان نبود. میلاد تقوی دبیر فدراسیون والیبال هفته گذشته در پاسخ به شایعات مربوط به گسترش شرطبندی در مسابقات لیگ والیبال گفته بود: «چند باری به صورت شفاف و مشخص موضع خود را اعلام کردهایم. تاکنون هیچ مستند قانونی به فدراسیون درباره شرطبندی ارائه نشده است. این صحبتها در هالهای از ابهام است. همه قوانین و بخش نامههایی که از سوی فدراسیون ابلاغ شده، با نگاه پیشگیرانه نسبت به این موضوع بوده است. تمامی عوامل برگزاری مسابقات موظفند با حساسیت ویژه بازیها را برگزار کنند. فدراسیون والیبال تا پایان بررسیها عکسالعمل جدیدی به این شایعات نخواهد داشت.»
حجم اخبار موجود در این حوزه اما کار را به جایی رساند که محمدرضا داورزنی، رئیس فدراسیون والیبال هم وادار به موضعگیری شد. موضعی که البته چندان تفاوتی با اظهارات دبیر فدراسیون نداشت: «اگر در یک رشته ورزشی شرطبندی وجود داشته باشد، همه موظف هستند با آن مقابله کنند. اگر کسی یا تیمی در والیبال وارد شرطبندی شود، برخوردهای لازم را با این پدیده شوم انجام خواهیم داد اما اگر افرادی که در والیبال حضور ندارند و مربی و بازیکن و مدیر باشگاه والیبال هم نیستند اما اقدام به شرطبندی میکنند، نهادهای دیگر باید به آن بپردازند. اگر شرطبندی و قمار در داخل لیگ رخ دهد شدیداً با آن برخورد میکنیم اما اگر فقط صحبت از شرطبندی شود و هیچ سندی هم ارائه نشود، نمیشود وجود شرطبندی را در لیگ تأیید کرد.»
پلیس فتا وارد میشود
مسأله شرطبندی در والیبال اما به انتقاد مربیان و اظهارات فدراسیوننشینان محدود نشد و گستردگی موضوع، پای پلیس فتا را هم به داستان باز کرد. سرهنگ رامین پاشایی، در ارتباط با پدیده شوم شرطبندی در فوتبال کشور به برنامه «جام جهانی» رادیو ورزش گفته بود: «لیگ برترمان تقریباً پاکتر از بقیه لیگها است. شرطبندی و قمار یک پدیده پیچیده است. ممکن است در یک بازی این پدیده اتفاق بیفتد و هیچ کس هم متوجه نشود؛ یعنی بازیکن یا مربی تبانی را انجام دهد و کسی از آن مطلع نشود. متأسفانه در کشور ما پدیده شوم شرطبندی و قمار در بازیها وجود دارد؛ فقط بازی فوتبال هم نیست، ما در لیگهای دیگرمان همچون والیبال و بسکتبال مواردی داشتهایم و متخلفین را هم به مراجع قضایی معرفی کردهایم. وظیفه پلیس فتا مشخص است و ما رصد میکنیم اما این امر وظیفه وزارت ورزش، سازمان لیگ و مسئولین حراست است و حتماً باید نظارت داشته باشند. ما گزارشهایی را از سوی مربیان دریافت میکنیم. بعضاً مصاحبهای را از یک مربی میبینیم که اعلام میکند به این بازی مشکوک هستم.» معاون اجتماعی پلیس فتا تأکید کرد: «برای مبارزه با چنین پدیدهای در گام نخست باشگاهها باید نظارت کافی داشته باشند و بازیکنان را توجیه کنند.»
ریشه چنین فسادی در کجاست؟
قطعاً آرزوی تمام اهالی ورزش در رشتههای گوناگون، ریشهکن شدن فساد به شکلهای مختلف از ساحت ورزش است و شرطبندی هم بیتردید یکی از فسادهایی است که هر ورزشی را به نابودی و تباهی میکشد. با این حال راه جلوگیری از بروز چنین مسائلی را میتوان تأمین کردن مربیان و ورزشکاران از لحاظ مالی و همچنین تقویت نظارت و رصد مسابقات دانست. ورزشکاری که تن به شرطبندی میدهد، قطعاً از لحاظ مالی در تنگنا است و اگر از آن جهت تأمین باشد، هرگز دست به این امر غیرقانونی و غیراخلاقی نمیزند. پس اگر بتوان سهم بیشتری از سرمایه ورزش را به تیمها و ورزشکارانی اختصاص داد که از لحاظ مالی ضعیفتر هستند و قراردادهای کم مایهای دارند- مسألهای که در دستههای پایینتر هر لیگی از جمله والیبال یا فوتبال هم به وفور یافت میشود- بدون هیچ تردیدی بخش اعظمی از این فساد از بین میرود. همچنین پوشش و توجه بیشتر رسانهها به مسابقات دستههای پایینتر و افزایش نظارتهای سازمانی و انضباطی، امکان بروز پدیده شوم شرطبندی را به حداقل ممکن خواهد رساند.
(این گزارش پیشتر در خبرآنلاین منتشر شده بود)
در چنین روزی 12 بهمن 1384
علی پروین پس از سالها از پرسپولیس رفت
با حضور آری هان مربی هلندی در باشگاه پرسپولیس، پروین بعد از کسب افتخارات فراوان در عرصههای مختلف از این تیم جدا خواهد شد.
محمدحسن انصاریفرد، مدیرعامل باشگاه فرهنگی ورزشی پرسپولیس تهران گفت: «علی پروین» افتخار و جزو تاریخ باشگاه پرسپولیس است و ما بهطور قطع از این فرد متعصب و زحمتکش در باشگاه سود خواهیم برد و از تجارب گرانبهایش استفاده خواهیم کرد. احترام «پروین» بر همه واجب است و من به عنوان یک عضو از خانواده بزرگ پرسپولیس به وی اعتقاد دارم و یقیناً جایگاه مناسبی برای او در باشگاه پرسپولیس در نظر خواهیم گرفت.
وی درباره نحوه همکاری و شروع به کار «آری هان» مربی هلندی گفت: «آری هان هر زمانی که به تهران بیاید، کارش را رسماً آغاز خواهد کرد.»
وی مسئولیت مسائل فنی را برعهده خواهد داشت و اوست که باید پاسخگو باشد، به هر حال باشگاه دخالتی در امور فنی نخواهد داشت و سرمربی هلندی تیم در این زمینه، مسئولیت خواهد داشت.»
وی درباره مذاکرات با افشین پیروانی گفت: «پیروانی عضــو خانواده پرسپولیس بوده و هست و ما قصد داریم از تجارب و دانش او سود ببریم. پیروانی اخیراً در کلاس پیشرفته مربیگری در باشگاه «پاری سن ژرمن» فرانسه شرکت کرده بود.
نگاهی که در فکری نمیخواهد عوض شود
مازیار گیلکان
محمود فکری راهی را انتخاب کرده است که موفقیت و مقبولیت را برای او دور از دسترس میکند. او با اصرار میخواهد به مسیر خود ادامه دهد و در مقابل انتقادات موضع تکراری و آشنایی را انتخاب کرده که حتی دیگر جذاب هم نیست.
سرمربی استقلال تلاش میکند تا مقابل انتقادات مقاومت کند و هیچ نقدی را نپذیرد و تمام انتقادات را دشمنی و بدخواهی برای خودش و استقلال بداند اما واقعیت این است که روش او پذیرفته نشده و فقط انتقادات را بیهوده جلوه داده است، از این منظر که انتقاد از روند فنی استقلال را بیفایده کرده و نشان داده که کادرفنی استقلال علاقهای به پذیرفتن هیچ نکتهای را در نقد کار خود ندارند.
این برای هر مربی میتواند خطرناک باشد اما برای محمود فکری خطرناکتر است، چون او به تازگی فرصتی بزرگ در مربیگری به دست آورده و با این روشها نمیتواند در این موقعیت تازه، منطقی با ماجراهای کارش برخورد کند. این میتواند یک هشدار برای وضعیت مربیگری او تلقی شود.
محمود فکری حتی به خبرنگاری که در کنفرانس خبری از او سؤالی میپرسد، اینطور پاسخ میدهد: «گوشی شما آرم استقلال دارد و معلوم است استقلالی هستید ولی نباید بازیچه دست این و آن شوید و هر چیزی که میگویند را به کادرفنی انتقال بدهید. قدر کادرفنی خود را بدانید که در حال تلاش است.» فکری یا دچار این باور شده است که همه میخواهند به او آسیب برسانند و یا دچار این باور که باید چنین فضایی را بسازد و با خلق دشمن فرضی، خود را در موقعیت بهتری قرار دهد اما هر کدام از این تصورات میتواند به روند مربیگری او آسیب برساند.
فکری میگوید: «متأسفانه ما هر کاری کنیم یک عده از دوستان هستند که ایراد میگیرند. تیم در صدر جدول باشد و اختلاف امتیاز با تیمها داشته باشیم باز هم از ما ایراد میگیرند و البته این خوب است. من خیلی خوشحالم که از ما ایراد میگیرند.» اما فکری تمام این انتقادات را دلیل بدخواهی میداند و این برداشت یا تحمیل این برداشت، هر دو خود آسیبرسان است برای استقلال.
کار درباره فکری به جایی رسیده که دیگر بعید است او دیدگاه خود را درباره موج انتقادات تغییر دهد. اینطور که از رفتار و تصمیمات فکری میبینیم، او علاقهای به تغییر نگاه خود ندارد.
بهترین کادرفنی ایران و حاج محمود
انتقاد ممنوع؛ اینجا دیکتاتوری حاکم است!
میعاد نیک
استقلال در شهر اولینها هم دست از تکرار روند سینوسی و نمایش بیثبات خود در لیگ بیستم برنداشت. آبیها در دیدارهای پیشین خوب کار نکردند اما شانس با آنها یار بود ولی در تقابل با نفت مسجدسلیمان هرچه خوب کار کردند، خبری از سکه بخت و اقبال نبود تا پس از شکست ناباورانه مقابل سایپای بیتجربه، نوبت به از دست دادن امتیاز مقابل شاگردان سیدمجتبی حسینی برسد. مسائل فنی و تاکتیکی را میتوان مورد بررسی قرار داد و حتی بدشانسی را علت اصلی رقم خوردن این تساوی خارج از خانه (که بهکل نتیجه بدی هم نیست) دانست اما موضوعی که همواره مانند سوهانی نخراشیده بر روح فوتبالیها کشیده میشود، اظهارات طلبکارانه و نگاه از بالای محمود فکری است.
حاج محمود پس از هدر رفتن امتیازات حساس مقابل تیم پیشین خود، کادرفنی تیم استقلال را «بهترین کادرفنی فوتبال ایران» نامیده و مانند یک حاکم مستبد از انتقادات هم شاکی شده. محمود فکری در شرایطی این انتقادات را برآمده از ناراحتی و حسادت رقبا میداند که متوجه نیست نظرات متفاوت و نگرشهای مضطرب، همگی برآیندی از دلهرههای هوادارهایی است که دلخوشیشان به بازی روان و زیبای مردان آبیپوش میدان محدود است. محمود فکری از هواداران و استقلالیها به کرات میخواهد که بازیچه دست حاشیهسازان نشوند اما محض رضای خدا هم که شده یکبار اسم آن حاشیهسازان را بر زبان نیاورده. محمودخان انگار در تنهایی و خلوت خود دشمنانی فرضی دارد که وقتاش صرف جنگیدن با آنها میشود، وگرنه این همه دشمنتراشی و توهم توطئه برای سرمربی تیم استقلال محلی از اعراب ندارد.
فکری مدعی است که نباید اسیر حاشیهسازان شد. این حرف آقای سرمربی تماماً صحیح است اما «رطب خورده منع رطب چون کند؟». سرمربی تیم استقلال در واپسین تمرین این تیم پیش از اعزام به شهر مسجدسلیمان با نادیده گرفتن پروتکلهای بهداشتی و زیرپاگذاشتن اخلاقیات، تمرین تیم استقلال را محل میزبانی از اشراری قرار داده که شاید نیمی از ساکنان تهران از رفتارهای غیراخلاقی آنها آسیب دیده باشند. تیمی که محل پرورش ناصر حجازیها، منصور پورحیدریها و غلامحسین مظلومیها بوده، حالا به مأمنی برای لاتهای تهران بدل شده که تمام بازیکنان را در آغوش میگیرند و با «بهترین کادرفنی فوتبال ایران» هم رابطه نزدیکی دارند. مشخص نیست اگر یک نفر از اردوی تیم استقلال توسط همین افراد معلومالحال به بیماری کرونا مبتلا شده باشد و این ویروس منحوس را به یکی از اعضای تیم نفت مسجدسلیمان منتقل کرده باشد، کدام یک از این الواطها و یا کدام یک از اعضای کادرفنی تیم استقلال پاسخگو خواهند بود؟ در چنین شرایط بغرنجی که همه داغدار از دست دادن مهرداد میناوندی هستند که ویروس کرونا جانش را ستاند، کمترین برخورد با سرمربی، سرپرست و کادرفنی خاطی استقلال محرومیتهای سنگین ورزشی و مالی است که چنین ریسک بزرگی را کرده و جان تعدادی انسان را به خطر انداختهاند.
مسأله تغییر مداوم ارنج تیم و اشتباهات سرمربی استقلال در بهکارگیری بازیکنان هم که دیگر آنقدر مطرح شده، لوث است و تکرارش موجب آزار خاطر. محمود فکری با گذشت حدود 13 هفته از مسابقات لیگ برتر و چندین بازی تدارکاتی هنوز به سیستم دلخواهش در اردوگاه آبی نرسیده و هر بازی یک غافلگیری جدید را از آستیناش بیرون میکشد. فکری هنوز با جایگاه سکانداری کشتی استقلال آشنا نشده و فکر میکند همان سیستم نساجی در تهران هم پاسخگوست. این رویه به مقصد زیبایی ختم نخواهد شد و سرمربی آبیها شاید نیمفصل دوم لیگ بیستم را در استقلال به انتها نرساند.
جنگیدن علیه سایهها
دنکیشوت در استقلال
سامان موحدی راد
استقلال دو امتیاز مهم دیگر را هم از دست داد. آنها بعد از شکست برابر سایپا نیمه پایینی جدول، حالا با نفت در مسجد سلیمان هم مساوی کردند تا استقلال همچنان امتیازهای آسان را از دست بدهد. به این ترتیب یک بار دیگر صدرنشینی این تیم از سوی حریفان تهدید میشود و احتمالاً مثل هفته گذشته استقلالیها باید منتظر باشند تا به مدد نتیجه نگرفتن رقبا، صدر جدول را حفظ کنند اما از دست دادن این دو امتیاز هم مثل هفتههای گذشته در استقلال با فرار رو به جلوی محمود فکری همراه بود. فکری تاکنون به هیچ وجه ایرادات تیمش را قبول نکرده و تمام تلاشش را میکند تا با دشمنانی خیالی بجنگد.
شاید همان اول فصل وقتی اتفاق بعد از بازی با فولاد رخ داد و محمود فکری در توجیه به کار بردن آن لفظ زشت، دیگرانی را متهم کرد که او را مجبور به بکار بردن آن فحش کردند، باید میفهمیدیم با چه مردی در استقلال مواجه هستیم. کسی که سالها در این فوتبال رشد کرده و مهمترین چیزی که یاد گرفته این است که پیروزی در فرار رو به جلو است. اگر تیمت نتیجه نمیگیرد یا خوب بازی نمیکند یا هر ایرادی دارد مهم نیست. مهم این است که تو به یک دشمن خیالی در بیرون تیمت حمله کنی. این وضعیت مصاحبههای محمود فکری در همه این هفتههاست. چه وقتی نتیجه گرفته و چه وقتی امتیاز از دست داده از دشمنانی گفته که چشم دیدن او و تیمش را در صدر جدول ندارند و چه چشمبندی جالبی. چه چیزی طبیعیتر از اینکه در یک رقابت مثل لیگ برتر فوتبال ایران تیمها به دنبال رسیدن به صدر جدول و گرفتن جای تیم صدرنشین باشند. به نظر مهمترین مشکل استقلال محمود فکری است؛ نه از جهت تواناییهای فنیاش که بالاخره مسألهای مشهود در زمین است بلکه به جهت رفتار غیرحرفهای و فرافکنی و جنگیدن با سایهها.
مصاحبه فکری، بنزین به آتش حاشیهها
حاج محمود علیه خودش
سام ستارزاده
سال گذشته، یکی از تندترین واکنشها به رسیدن هدایت تیمملی کشورمان به دراگان اسکوچیچ را محمود فکری نشان داد. مرد شماره یک نیمکت استقلال، سه سال قبل و در کسوت سرمربی نفت مسجدسلیمان، با جواد نکونام و دراگان اسکوچیچ که هر دو از میانه راه نساجی و خونه به خونه را تحویل گرفته بودند، بر سر قهرمانی لیگ دسته اول رقابت میکرد و در نهایت نیز جام قهرمانی را بالاتر از دو رقیب سرسختش از آن شهر اولینها کرد. پس از رسیدن نیمکت تیم ملی به اسکوی کروات، محمود فکری گفت: «تیم من در لیگ یک اول شد و تیم اسکوچیچ سوم! حالا او سرمربی تیم ملی است و من هنوز در لیگ یک هستم.»
از این صحبتهای شماره 6 سابق آبیها، زمان زیادی نمیگذرد؛ ولی روزی که محمود فکری این اظهارات تند را انجام داد، نیمکتهای سرمربیگری باشگاهها در شرایط کاملاً متفاوتی قرار داشتند. سکانداران خارجی نظیر گابریل کالدرون و آندرهآ استراماچونی با اینکه به نوعی از این فوتبال فراری داده شده بودند، ولی نهتنها دانش فنی و تاکتیکهای روز این ورزش محبوب، بلکه مهارتهای روانشناسی، بدنسازی و اصول حرفهای برخورد با بازیکن را در کمترین زمان ممکن در فضای ورزشی کشور نمایش دادند تا فوتبالدوستان سراسر کشور مجذوب اعجاز آنان گردند. این گرایش بهسوی مربیان خارجی اما به مذاق داخلیهایی که همواره ادعا میکردند صرفاً بهخاطر آبی نبودن رنگ چشمانشان از پیمودن پلههای ترقی محروم میمانند، خوش نمیآمد.
در دورانی که ورود سرمربی خارجی جدید به لیگ بیستم با پافشاری بیحدوحصر مسئولین سازمان لیگ ممنوع است، محمود فکری بدون هیچ جانشینی سکان استقلال را در دست گرفت تا مقابل مصاحبه آتشین یک سال قبلش قرار گیرد. از همان روزهای نخست، موج انتقادات عمدتاً سازنده در برابر تصمیمات اشتباهش به راه میافتاد؛ همانطور که انتخابهای درستش نیز با تحسین جامعه هواداران استقلال مواجه میشد. هوادار آبیدل پشت مقابله او با بازیکنسالاری و حاشیهمحوری ایستاد، همانگونه که با کادرفنی دورهمی متشکل از صمد مرفاوی و پرویز مظلومی که برچسب پرتکرار ناکامیهای فنی استقلال در 11 سال گذشته بودند، نساخت.
در چهار ماهی که کاپیتان فکری سکان استقلال را به دست گرفته، یکی از مثالزدنیترین حمایتها هم از طرف مدیریت و هم از طرفداران مجازی آبیها را دریافت کرد اما حاصل کارش، تیمی بدون تاکتیک و استراتژی برای رویارویی با رقبا شد که درش روی پاشنه مهارتهای فردی بازیکنانش میچرخد. تاختن به داوری و تئوری توطئه «نمیخواهند قهرمان شویم» در روزهای شکست، دعوت لیدرها و ادمینهای پایگاههای هواداری مجازی و قناعت به صدرنشینی شکنندهای که با تداوم بازیهای ضعیف دو هفته اخیر استقلال، با جا ماندن از کورس سهمیه هم میتواند عوض و بدل گردد، هیچکدام ناکامی حقیقی فکری و دستیارانش از انجام مسئولیتشان را پوشش نمیدهند.
نوشتن از ضعفهای فنی استقلال دیگر تکراری شده؛ همانطور که نوشتن از بهانهجوییهای نابهنگام کادرفنی که خود به خوبی میدانند بدون قانون بیاساس منع جذب مربی و بازیکن خارجی، رؤیای سمتهای کنونیشان را باید در سر میپروراندند، تکراری شده. فکری اگر به دنبال اصلاح و تغییر مسیر نباشد، پاسخ مصاحبه یک سال قبلش را با عملکرد این فصلش در اردوگاه آبیپوشان خواهد گرفت. افسوسی که در این میان پابرجاست، این است که شاید عیار فکری و دستیاران معمولیترین استقلال تاریخ، در مواجهه با غولهایی نظیر الدحیل و الاهلی به شکلی تلخ معین گردد.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو