مازیار گیلکان
محمود فکری راهی را انتخاب کرده است که موفقیت و مقبولیت را برای او دور از دسترس میکند. او با اصرار میخواهد به مسیر خود ادامه دهد و در مقابل انتقادات موضع تکراری و آشنایی را انتخاب کرده که حتی دیگر جذاب هم نیست.
سرمربی استقلال تلاش میکند تا مقابل انتقادات مقاومت کند و هیچ نقدی را نپذیرد و تمام انتقادات را دشمنی و بدخواهی برای خودش و استقلال بداند اما واقعیت این است که روش او پذیرفته نشده و فقط انتقادات را بیهوده جلوه داده است، از این منظر که انتقاد از روند فنی استقلال را بیفایده کرده و نشان داده که کادرفنی استقلال علاقهای به پذیرفتن هیچ نکتهای را در نقد کار خود ندارند.
این برای هر مربی میتواند خطرناک باشد اما برای محمود فکری خطرناکتر است، چون او به تازگی فرصتی بزرگ در مربیگری به دست آورده و با این روشها نمیتواند در این موقعیت تازه، منطقی با ماجراهای کارش برخورد کند. این میتواند یک هشدار برای وضعیت مربیگری او تلقی شود.
محمود فکری حتی به خبرنگاری که در کنفرانس خبری از او سؤالی میپرسد، اینطور پاسخ میدهد: «گوشی شما آرم استقلال دارد و معلوم است استقلالی هستید ولی نباید بازیچه دست این و آن شوید و هر چیزی که میگویند را به کادرفنی انتقال بدهید. قدر کادرفنی خود را بدانید که در حال تلاش است.» فکری یا دچار این باور شده است که همه میخواهند به او آسیب برسانند و یا دچار این باور که باید چنین فضایی را بسازد و با خلق دشمن فرضی، خود را در موقعیت بهتری قرار دهد اما هر کدام از این تصورات میتواند به روند مربیگری او آسیب برساند.
فکری میگوید: «متأسفانه ما هر کاری کنیم یک عده از دوستان هستند که ایراد میگیرند. تیم در صدر جدول باشد و اختلاف امتیاز با تیمها داشته باشیم باز هم از ما ایراد میگیرند و البته این خوب است. من خیلی خوشحالم که از ما ایراد میگیرند.» اما فکری تمام این انتقادات را دلیل بدخواهی میداند و این برداشت یا تحمیل این برداشت، هر دو خود آسیبرسان است برای استقلال.
کار درباره فکری به جایی رسیده که دیگر بعید است او دیدگاه خود را درباره موج انتقادات تغییر دهد. اینطور که از رفتار و تصمیمات فکری میبینیم، او علاقهای به تغییر نگاه خود ندارد.