صفحات
  • صفحه اول
  • مدیریت فوتبال
  • زیر چاپ
  • استقلال
  • منهای فوتبال
  • ورزش جهان
  • فوتبال ایران
  • پرسپولیس
  • پرونده
  • لژیونر
  • صفحه آخر
شماره هفت هزار و دویست و شصت و هشت - ۲۲ اسفند ۱۴۰۱
روزنامه ایران ورزشی - شماره هفت هزار و دویست و شصت و هشت - ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ - صفحه ۱۴

در چاه شغاد

هومن جعفری
روزنامه‌نگار
مدت‌هاست با خودم در صلحم. دنبال دردسر هم نمی‌گردم و سعی می‌کنم خیلی مطالب تند ننویسم. دلیل؟ اعصاب و وقت و مغزم را از سر راه نیاورده‌ام که بخواهم وسط جنگ‌های حیدری نعمتی طرفداران فوتبال به بادش بدهم. یک جور بی‌خیالی محض نسبت به فوتبال و دنیا مرا گرفته که دیگر نسبت به چیزی حوصله موضع‌گیری ندارم. نمی‌دانم چرا! شاید پختگی است و شاید هم سوختگی!
به هرحال! امیر قلعه‌نویی سرمربی تیم ملی شد! یا ظاهراً شده. هنوز که تا لحظه نوشته شدن این خبر کسی خبر قطعی نداده. اگر می‌توانستم به امیر قلعه‌نویی مشاوره‌ای بدهم چه می‌گفتم؟ هیچ! آدمی با 59 سال سن نیاز به مشاوره من ندارد کما اینکه خودش سرد و گرم روزگار را چشیده و کشیده و می‌داند که صلاح کارش کجاست!
اگر چنین آدمی، با کوله‌باری از تجربه در زندگی، با داشتن گران‌ترین مشاوران ایران و با داشتن تجربه حضور در فوتبال حتی بیشتر از سن بنده، تصمیم گرفته سرمربی تیم ملی شود، مشاوره یا نظر مثبت و منفی من چه اثری دارد؟ هیچ!
خودتان به این نکته فکر کنید. امیر قلعه‌نویی سال‌هاست در مربیگری موفق به کسب جامی نشده. جامی که ساکت الهامی دوتایش را به دست آورده! انواع تیم‌ها را عوض کرده و انواع کادرهای فنی و نفرات را در اختیار داشته و نتوانسته به قهرمانی لیگ یا حذفی برسد. فوتبال تیمش را هم در همین بازی آخر مقابل استقلال دیدیم که آمار پایان بازی‌اش فاجعه‌آمیز بود!
حالا من بیایم به امیر قلعه‌نویی هشدار بدهم که دارد با اسم و اعتبار باقیمانده خودش قمار می‌کند؟ خب بکند! به من چه! مگر من مسئول حفاظت اعتبار امیر قلعه‌نویی هستم؟ خودش دوست دارد با تتمه اعتبارش برود داخل سنگین‌ترین قمار زندگی باقیمانده مربیگری‌اش! خب مبارکش باشد! برود! نه رئیس فدراسیونم و نه مشاور امیر قلعه‌نویی! از نظر من برایش «چاه شغاد» کنده‌اند، منتهی اگر خودش دوست دارد برود داخلش من چه بگویم؟ چاه شغاد هم اگر نمی‌دانید چیست داستان مرگ رستم را گوگل بفرمایید!

 

جستجو
آرشیو تاریخی