قصه همیشه تکرار...
آیسان سعیدی
روزنامهنگار
1 اول قصه باید گفت که بررسی وضعیت نیمکت تیم ملی به گزینه داخلی - خارجی تقسیمبندی نمیشود. برای تحلیل این نیمکت و انتخاب صورت گرفته باید از این دستهبندی حذر کرد و به ورطه حاشیه نیفتاد. بررسی این ماجرا را باید به دو صفت خوب و بد منحصر کرد تا تحلیل واقعبینانهتری ارائه داد و از دوگانه اجنبیپرستی و میهندوستی دوری گزید. بنابراین ما در این دایره مربی ایرانی و مربی خارجی نداریم. مربی خوب و مربی بد داریم!
شاید حتی خیلیها بگویند بد و خوب هم صفت مناسبی برای رتبهبندی مربی نیست و باید به خیلی فاکتورها توجه کرد. میتواند حرف درستی باشد. شاید بهتر است از مربیان قدیمی و مدیران حرفهای سؤال کنیم که ملاک سنجش یک مربی چیست؟
این مقدمه لازم بود تا ادامه بحث به کلیشههای رایج نرسد.
2 برای تیم ملی مربی داخلی جواب میدهد یا مربی خارجی؟ هیچ کدام! برای تیم ملی پروژه جواب میدهد. فدراسیون فوتبال باید برای سال آینده و ۴ سال آینده و دهه آینده یکسری هدف انتخاب کند و از مربیان مختلفی که در برآورده کردن این اهداف تخصص دارند، برای هدایت تیم ملی برنامه بخواهد. تنها راه درست انتخاب مربی برای تیم باشگاهی و ملی همین یک راه است و لاغیر! بدون پروژه، بدون چشمانداز، بدون اهداف مشخص زمانی، به هیچ نتیجهای نخواهید رسید.
3 با مربی ایرانی و خارجی کار نداریم. اساساً بحث بر سر ملیت نیست بلکه بر سر کیفیت است. سؤال این است که فدراسیون دقیقاً در سر چه دارد که هم با رنار مذاکره کرده هم با کیروش هم با سانچز هم با مونتلا و البته هم ساکت الهامی و هم با حسین فرکی و امیر قلعهنویی؟! نقطه اشتراک این مربیان کجاست؟ این مربیان چه فصل مشترکی دارند؟ چه شباهتی ولو در حد یک نقطه میتوان میان نفرات این سیاهه یافت؟ قرار بوده با این نفرات به چه برسیم؟ بهتر است جای اینکه سراغ تأیید مربیان ایرانی یا تشویق مربیان خارجی برویم، از فدراسیون فوتبال بهعنوان متولی سؤال کنیم که آیا میداند دقیقاً چه میخواهد؟ اینهمه گزینه متفاوت و دور از هم و بدون شباهت با چه متر و معیاری در لیست فدراسیون بوده؟ فدراسیون دقیقاً چه پلن و برنامهای برای تیم ملی دارد؟ البته اگر برنامهای وجود داشته باشد! این پرسشهای کلیدی میتواند ما را به یک نتیجه دقیق و منطقی پیرامون انتخاب فدراسیون برای نیمکت تیم ملی برساند؛ البته اگر فدراسیون پاسخی برای این پرسشها داشته باشد.