حقیقت پلیاستیشن نیست!
دفاع با استاندارد دوگانه
سعید آقایی
روزنامه نگار
«این فوتباله، پلیاستیشن نیست!» این جمله ترجیعبند صحبتهای امیر قلعهنویی سرمربی تیم ملی در دفاعیه از خود بود. مردی که دو هفته پس از ناکامی تلخ تیم ملی برابر قطر در نیمه نهایی جام ملتهای آسیا و بر باد رفتن آرزوهایش به تلویزیون آمد تا درباره دلایل این ناکامی بزرگ صحبت کند. امیر در دفاعیه تلویزیونیاش کوشید همه چیز را به آمار و ارقام ربط دهد و حقانیت خودش و تیمش را با توسل به اعداد ثابت کند اما او هرگز نگفت چرا این برتری عددی به زعم او و همکارانش به نتیجه منتج نشده و کوشید با جمله «این فوتبال است» همه چیز را رفع و رجوع کند. قلعهنویی پارامتر شانس را به عنوان یکی از اصلیترین مؤلفهها در فوتبال معرفی کرد؛ آنچه که با انگارههایی چون تاکتیک، برنامه و پلن در تضاد شدید است و تمامی مستندات قبلی امیر و اشارات او به آمار را یکسره پا در هوا جلوه میدهد. واقعیت اینجاست که اگر بخواهیم از برتری آماری صحبت کنیم و با اتکا به گراف و اعداد کارنامه خود را بسنجیم و نمره قبولی به خود بدهیم، بنابراین هرگز نباید برای پارامتری همچون شانس و اقبال جایگاهی قائل باشیم. در غیر اینصورت اگر شانس و تصادف تعیینکننده در فوتبال است، پس هرگز این اعداد هیچ اعتباری ندارند و نمیتوان با پیش کشیدن آنها نمره قبولی به خود داد. در حقیقت این مؤلفه، دو قطب کاملاً مخالف هستند که یکدیگر را همیشه نقض میکنند و نمیتوان با یک استاندارد دوگانه کارنامه تیم ملی را تحلیل کرد؛ اینکه هر کجا که پای برنامهریزی و پلن وسط باشد به آمار و اعداد استناد کنیم و هر زمان که از باخت و شکست صحبت به میان میآید آن را به شانس و اقبال مرتبط بدانیم. با این استاندارد دوگانه هیچ تحلیلی و قضاوتی درست از آب درنمیآید و نمیتوان حقیقت را کتمان کرد؛ حقیقتی به نام شکست.