کلیشههای قدیمی، دلشورههای همیشگی
قصه همیشه تکرار...
آیسان سعیدی
روزنامه نگار
عصر تازه تیم ملی با سرمربی وطنی با آغاز سال نو شروع شد. عصری که پس از قریب به یک دهه دوباره برای تیم ملی آغاز شده و جالب اینکه این عصر با یکی از مدعیان همیشگی این نیمکت و یکی از مطالبهگران اصلی دکترین مربی ایرانی برای تیم ملی ایران استارت خورده. امیر قلعهنویی بعد از یک دوره نافرجام و ناکام در تیم ملی که به ادعای خودش قربانی شرایط تلخ زمانه شد، به تیم ملی بازگشته تا دوباره خود را ثابت کند و ادعای قربانی شدن را به کرسی بنشاند. امیر در آغاز راه دو بازی دوستانه در تعطیلات نوروزی برابر دو حریف متفاوت را تجربه کرد؛ رقبایی که البته هر دو دور افتاده بودند و در انزوا روزگار را سپری میکنند. اولی روسیه که بواسطه جنگ اوکراین با تحریم نهادهای بینالمللی از جمله فیفا روبهرو شده و دیگری کنیا که یک تعلیق 500 روزه را تجربه کرده. با این وجود این 2 بازی دوستانه نهچندان باکیفیت نکات ویژهای را در بر داشت و رگههای امید و تردید را پیرامون تیم ملی در دوران جدید پدیدار کرد. رگههایی که از پیش و با انتصاب قلعهنویی بهعنوان سرمربی تیم ملی قابل پیشبینی بود اما در قاب مستطیل سبز عیان شد تا ثابت شود تیم ملی راه طول و درازی در پیش دارد. تیمی که با این کیفیت در جام ملتهای آسیا کار بسیار دشواری پیش رو خواهد داشت.
1- امیر قلعهنویی برای این دو مسابقه نام 32 بازیکن را در فهرست اردو قرار داد و تقریباً تمامی نفراتی که در یک سال اخیر در لیگ برتر و خارج از ایران درخشش داشتند و میتوانستند به تیم ملی دعوت شوند را به تیم ملی دعوت کرد. لیست امیر البته با لیست کیروش تفاوتهای معناداری داشت و او در گام نخست 8 بازیکنی که در جام جهانی همراه تیم ملی بودند را کنار گذاشت و به جای آنها نفرات دیگری را دعوت کرد. کریم انصاریفرد، سامان قدوس، علی کریمی، میلاد محمدی، ابوالفضل جلالی، مرتضی پورعلیگنجی، سیدمجید حسینی و امیر عابدزاده، بازیکنانی هستند که کیروش آنها را به جام جهانی برد اما در تیم امیر جایی ندارند. نکته جالب توجه در میان خط خوردهها کثرت لژیونرها در میان آنهاست به گونهای که از میان 8 نفر، 6 بازیکن در لیگهای خارجی بازی میکنند و امیر آنها را کنار گذاشته و به جای آنها بازیکنانی از لیگ برتر ایران را دعوت کرده. این تغییر در لیست نشان از تغییر نگرش در مرکز فرماندهی تیم ملی میدهد. قلعهنویی در اولین مصاحبه خود پس از حضور در اردوی تیم ملی از اهمیت توجه به لیگ داخلی گفت و اینکه با توجه به شناختی که از این مسابقات دارد، توجه ویژهتری نسبت به مربیان قبلی به آن خواهد داشت. با این حال با وجود درخشش ستارههایی چون محبی و رضاییان در دو بازی تیم ملی، باز هم استخوانبندی اصلی تیم ملی را لژیونرها تشکیل میدادند و تأثیرگذاری و محوریت لژیونرها در ترکیب و آهنگ حرکتی تیم ملی انکارنشدنی بود. اتفاقی که با اضافه شدن احتمالی نفراتی چون مجید حسینی، سامان قدوس و سردار آزمون در اردوهای آینده بیشتر هم خواهد شد.
2- امیر قلعهنویی در اولین اردو سعی کرد با تعداد نفرات زیاد کار خود را آغاز کند. او در طول دو دیدار تدارکاتی برابر روسیه و سپس کنیا 24 بازیکن را مورد آزمایش قرار داد و به این ترتیب فرصت محک زدن 9 بازیکن دیگر را به دلایل مختلف پیدا نکرد. استفاده کردن از 24 بازیکن و فرصت نرسیدن به 3+8 بازیکن دیگر نشان میدهد که سرمربی تیم ملی به این دو بازی بیشتر به چشم آزمون و خطا و محک زدن نفرات جدید و قدیمی پرداخته. اتفاقی که برای هر مربی جدیدی بدیهی و انکارناپذیر است. او قصد دارد تا تیم تازهای را بسازد و میکوشد که تیمش تفاوتهای آشکاری با تیم سرمربی قبلی داشته باشد. به نوعی امیر بهدنبال امضای خود در تیم ملی جدید است اما او باید بداند که در اجرای این ایده فرصت چندانی ندارد. تیم ملی ایران تا هنگامه جام ملتهای آسیا در خوشبینانهترین حالت تنها یک ماه در اختیار امیر خواهد بود و این فرصت برای ساختن یک تیم جدید اصلاً و ابدا کافی نیست. بویژه اینکه بواسطه شرایط خاص حاکم بر ایران جور کردن بازیهای تدارکاتی مفید و باکیفیت برای تیم ملی کاری غیرممکن است و از همین رو فرصت آزمون و خطا در بازیهای دوستانه کم تعداد و نه چندان باکیفیت مهیا نیست. امیر باید به سبک تمامی مربیان باتجربه دیگر پروژه تیمسازی را آرام آرام و با صبر و حوصله انجام دهد و این مأموریت را طی چند سال پیش ببرد. فرصت اصلاحات بنیادین در تیم ملی در یک بازه کوتاه غیرممکن است بویژه اینکه آینده او به طور مستقیم به نتیجه تیم ملی در جام ملتهای آسیا وابسته خواهد بود. بنابراین او چارهای جز اعتماد به تیم قبلی ندارد و تنها با چند تغییر جزئی و روتوش حداقلی باید ترکیب خود را زود شناسایی کند تا پروژه تغییر پلن و تاکتیک تیم را کلید بزند. منهای نفرات حاضر در اردو، بیشک بازیکنان دیگری نیز نظیر قایدی، صیادمنش، سلمانی و... مدنظر او قرار دارند و نفراتی چون آزمون، قدوس و مجید حسینی نیز در اردوهای بعدی اضافه میشوند که کار سرمربی را برای رسیدن به ترکیب اصلی سختتر هم خواهد کرد.
در حقیقت قلعهنویی فقط چند ماه و در فاصلههای کوتاه بازیکنان تیم ملی را تا پیش از ورود به جام ملتهای آسیای 2023 قطر در پیش خواهد داشت. این یعنی با وجود نیازی که فوتبال ایران به جوانگرایی دارد و مدام از آن صحبت میشود، زمانی برای این تغییر گسترده وجود ندارد و به احتمال فراوان تیم ملی فوتبال ایران شاکله اصلی سالهای اخیر را حفظ خواهد کرد و با چند بازیکن اضافه مسافر قطر خواهد شد. قلعهنویی البته تجربه گرانبهای حضور در جام ملتهای 2007 را همراه خود دارد؛ جایی که برای تشکیل نسلی جدید تلاش کرد، ولی زمان کافی را برای این تغییرات گسترده در اختیار نداشت. چالش محدودیت زمان حالا هم یکی از دغدغههای بزرگ قلعهنویی است و باید دید از تجربیات خود چطور برای جمعبندی سریع برای رسیدن به ترکیب اصلی بهره خواهد برد.
3- امیر قلعهنویی در بدو ورود به تیم ملی وعده ارائه فوتبال ایرانی و مورد پسند هواداران را داد. فوتبالی تهاجمی که با دوران ملالآور و حوصله سربر مربی قبلی تفاوتهای بنیادین داشته باشد. این البته سبک مورد علاقه امیر در طول دوران مربیگری بوده اما آقای سرمربی هر چه جلوتر آمده و سن و سالش بالاتر رفته، با این سبک فاصله گرفته. تفاوت فوتبال تیمهای او در سالهای اخیر و مقایسه آن با دوران ابتدایی و حتی میانی مربیگریاش بویژه دوران اوج در استقلال بخوبی این تغییرات را عیان میکند. امیر قلعهنویی در تیم ملی هم همین مسیر چند سال اخیر را رفت اگرچه تیمش در شکل بازی با دوران سرمربی قبلی متفاوت بود. او در ابتدا تغییر سیستم و آرایش را بهعنوان گام نخست تغییرات در تیم ملی اجرا کرد. همانطور که انتظار میرفت امیر قلعهنویی از آرایش 3-3-4 در تیم ملی استفاده کرد. این سیستم مورد علاقه اوست که با آن در تیمهای باشگاهی فوتبال متعادلی را ارائه میداد. در بازی با روسیه و کنیا اما تفاوت تیم او و سرمربی قبلی به عینه مشخص بود. تیم امیر همان اندازه که با مهرههای تهاجمی باکیفیتش به حمله علاقهمند بود، در دفاع متزلزل و آسیبپذیر نشان میداد و با هر حمله حریف به آنها موقعیت گل میداد. اتفاقی که قطعاً در برابر حریفان بزرگتر و آمادهتر و البته بازیهای رسمی میتواند یک فاجعه رقم بزند. در فاز تهاجمی هم بیشتر از پلن و برنامه حرکات انفرادی بازیکنان به چشم آمد. ضمن اینکه تیم او به همان کلیشههای نخنماشده مورد علاقهاش یعنی مدافعان رونده و استفاده از کانالهای کناری و یک مهاجم فیزیکی و درگیرشونده در نوک حمله برای فضاسازی پایبند بود. در مرکز زمین اما عملاً هیچ بازیسازی و برنامه خاصی وجود نداشت تا تیم ملی حداقل در گام نخست تک بعدی باشد. ایدهای که قلعهنویی سالهاست در لیگ برتر به آن وفادار است اما بازیهای بزرگ و ملی مقابل تیمهای باکیفیت با لیگ بیکیفیت و بیمایه ایران تفاوتهای فراوانی دارند و نمیتوان با این دکترین کلیشهای به جنگ حریفان مدرن رفت. چه آنکه تاکتیک کلیشهای امیر حتی در لیگ بیمایه ایران هم مدتهاست کارکرد خود را از دست داده و دست امیر برای حریفان رو شده. از آخرین قهرمانی قلعهنویی در لیگ برتر سالهاست که میگذرد و همین ثابت میکند که این پلن تاریخ مصرف خود را از دست داده.