چند اسم از این سریال کمدی جا ماند

سمیه مهدی‌پور
روزنامه نگار
یک روز همه ما به این نتیجه می‌رسیم که یک روزی، برانکو، کی‌روش، ویلموتس و ... رسیدند. یک روز که خیلی دور نیست، متوجه می‌شویم چرا آن همه مربیان خارجی که بهترین امکانات و شرایط را در ایران داشتند، ترجیح دادند بیش از آنکه به حق خود راضی باشند، به‌دنبال استفاده بیشتر رفتند. آنها انصافاً آدم‌های محترمی بودند اما کار در ایران به شکلی پیش می‌رود که فضای هرگونه بهره‌برداری و سوء‌استفاده را باز می‌گذارد. داستانی که بارها تکرار شده و این طور نیست که از بین برود، فقط از مدیری به مدیر دیگر منتقل می‌شود. طی ماه‌های گذشته چند اتفاق عجیب در فوتبال‌مان رخ داد اما معرفی 7 تا 13 گزینه با نامه‌نگاری محرمانه برای هدایت تیم ملی از همه خنده‌دار‌تر بود؛ درست مثل یک سریال کمدی. البته مدیران فدراسیون که با کلی ادعا وارد ساختمان شیخ بهایی شده‌اند، تلاش داشتند تا با آن قیافه‌های جدی و مصمم ما را کمتر بخندانند و راه مخالف عزیزی خادم را بروند اما حالا دیگر ثابت شد در روی همان پاشنه می‌چرخد. به هر حال معرفی این تعداد مربی برای تیم ملی چیزی جز لطیفه نبود. چطور می‌توان باور کرد مربیانی که در لیگ خودمان تا این حد ضعیف هستند و ضعف‌های فنی، تاکتیکی و اخلاقی دارند، بتوانند تیم ملی فوتبال ایران را هدایت کنند! نام بردن از آنها هم یک اشتباه نابخشودنی است چون اعلام این اسامی، جای هرگونه سوءاستفاده در آینده را باز می‌گذارد. البته شاید چند نام هم از این لیست جا مانده باشد. مثلاً علیرضا منصوریان، فراز کمالوند، فرهاد کاظمی، فیروز کریمی و... وقتی این هفت نفر شانس هدایت تیم ملی را دارند، چرا این مربیان شانسی برای حضور روی نیمکت تیم ملی نداشته باشند؟ مگر آنها چه چیزی کمتر از آن مربیان دارند؟

 

جستجو
آرشیو تاریخی