در حافظه موقت ذخیره شد...
روایتی متفاوت از سالهای تاریک استیون جرارد
از تهدید به تیراندازی تا رهایی از سایه تبهکاران لیورپول
جرارد که از ۱۴سالگی استعدادش برای مربیانی چون استیون هایوی آشکار بود، در نخستین گامهای حرفهایاش اعتمادبهنفس چندانی نداشت. خودش بعدها گفت زمانی که برای نخستین بار مقابل سکوهای «کاپ» برای گرمکردن پا گذاشت، احساس میکرد تماشاگران با خود میگویند: «این لاغرمردنی کیه؟». تنها یک هفته بعد، در اولین بازی فیکس برابر تاتنهام و در مقابل ستارهای مانند داوید ژینولا، کاملاً احساس ضعف میکرد. اما رشد سریع او در فصلهای بعد، از جمله انتخاب بهعنوان بهترین بازیکن جوان فوتبال انگلیس، نشان داد که جرارد خیلی زود توانست بر تردیدهایش غلبه کند.
با این حال، آنچه پشت صحنه رخ میداد، بسیار هولناکتر از فشارهای زمین فوتبال بود. در جریان دادگاهی در سال ۲۰۰۸، پدر جرارد نامهای ارائه داد که فاش میکرد فرزندش در سال ۲۰۰1 تحت تهدید یک گانگستر خطرناک به نام «جورج بروملی جونیور» مشهور به «سایکو» قرار داشته است. به گفته پدر جرارد، این فرد بارها او را تهدید کرده بود که با شلیک به پاهایش او را ناتوان خواهد کرد و همزمان تلاش میکرد باجخواهی مالی کند. حتی یک بار خودروی جرارد را تخریب کردند و او در مسیر بازگشت از تمرین تحت تعقیب قرار گرفت. باشگاه لیورپول و پلیس در جریان امر بودند و امنیت او را افزایش دادند، اما تهدیدها ادامه یافت.
در نهایت، یک واسطه غیرمنتظره وارد ماجرا شد: «جان کینسلا»، تبهکار شناختهشدهای در مرسیساید. پدر جرارد مینویسد زمانی که خانواده در بنبست کامل بود، توسط دوستی به کینسلا معرفی شدند و او قول داد این کابوس را پایان دهد. طبق گفتههای دادگاه، کینسلا با بروملی صحبت کرد و از آن پس تهدیدها تمام شد، موضوعی که پدر جرارد نیز در نامه خود تأیید کرده و نوشته بود: «بعد از آن هرگز مشکلی از سوی خلافکاران لیورپول نداشتیم.»
سرنوشت این افراد نیز به نحوی تراژیک و خشن بود: کینسلا بعداً به جرم سرقت محکوم شد، مدتی فراری بود و در نهایت در سال ۲۰۱۸ با شلیک گلوله به قتل رسید. بروملی جونیور نیز بارها بازداشت شد، از زندان گریخت و دوباره به دلیل خشونتهای شدید به زندان برگشت.
اما جرارد پس از رهایی از این دوره پرالتهاب، مسیر حرفهایاش را با قدرت ادامه داد: هدایت لیورپول به قهرمانی تاریخی لیگ قهرمانان ۲۰۰۵، ۷۱۰ بازی برای باشگاه محبوبش، ۱۱۴ بازی ملی و تبدیل شدن به یکی از بزرگترین کاپیتانهای تاریخ فوتبال انگلیس. او هیچگاه این تجربه خوفناک را در کتابهایش فاش نکرد. شاید چون برخی زخمها حتی برای قهرمانها هم گفتنی نیست.
این ماجرا تصویری تازه از استیون جرارد ارائه میدهد: ستارهای که در کنار مصدومیتها، فشارها و مسئولیتها، از آزمونی جانکاه در دنیای واقعی نیز عبور کرد و هرگز به پشت سر نگاه نکرد.
