در حافظه موقت ذخیره شد...
میلان و حسرتهای شکست در جام حذفی
زنگ خطر برای روسونری به صدا درآمد
میلان برای ۸۰ دقیقه با سرعت محدود و بدون شتاب لازم بازی کرد. نه فشاری روی دفاع سازمانیافته لاتزیو ایجاد شد و نه نشانی از همان روحیهای که باید در جام حذفی دید. تنها پس از گل لاتزیو بود که تیم جانی تازه گرفت و با ریختن نفرات به جلو، هرجومرجی نسبی در بازی ایجاد کرد اما دیر. اگر این ریسکپذیری زودتر در جریان مسابقه دیده میشد، شاید نتیجه متفاوت رقم میخورد.
بزرگترین انتقاد متوجه خط حمله است، مشکلی قدیمی که دوباره در این بازی خود را نشان داد. رافائل لیائو کمخطر و کماثر ظاهر شد و بهترین موقعیت میلان را که با پاس یاشاری و حرکت هوشمندانه استوپینیان شکل گرفته بود، بد زد. کریستوفر انکونکو نیز در نیم ساعت حضورش کاملاً محو بود؛ نه ضربهای به سمت دروازه، نه مشارکت مؤثر و تنها چهار پاس در کل مسابقه. این در حالی بود که غیرمعمولترین مهاجم تیم، روبن لوفتوس-چیک، خطرناکترین چهره هجومی روسونری لقب گرفت. پرسشی که بسیاری از هواداران مطرح میکنند همین است: آیا حضور یک مهاجم شماره ۹ کلاسیک، حتی برای ۲۰ دقیقه پایانی، نمیتوانست ورق را برگرداند؟
در بحث ایستگاهیها نیز تیم آلگری بر خلاف فلسفه سرمربی خود عمل کرد. در صحنه منجر به گل لاتزیو، ابتدا یک کرنر ساده با بیدقتی تقدیم حریف شد و سپس زاکانی با حرکتی ابتدایی در قلب دفاع فرار کرد. میلان در خط حمله نیز هیچ تهدیدی ایجاد نکرد. چنین جزئیاتی در بازیهای بسته میتواند تعیینکننده باشد.
در نهایت، عملکرد زیر استاندارد برخی ستونهای اصلی میلان شگفتیساز شد. سالماکرز بیدقت و کماثر بود، رابیوت کمتر از حد معمول درخشید و لیائو نیز نتوانست مهر خود را بر بازی بزند. تنها مایک مانیان بود که با چند واکنش عالی مانع از شکست سنگینتر شد. با توجه به اینکه میلان اکنون تنها یک بازی در هفته دارد، خطر دیگر این شکست، احتمال نیمکتنشینی طولانی چهرههایی چون انکونکو، لوفتوس-چیک، خیمنز، ریچی و حتی اودوگوست. بازیکنانی که شاید فرصت چندانی برای تغییر معادلات نداشته باشند. این حذف، زنگ خطری برای میلان است؛ هشداری درباره بیثباتی روحی، کمبود ریسکپذیری و وابستگی بیش از حد به معدود ستارههایی که اینبار روزشان نبود.
