رفتاری که باشگاه پرسپولیس در قبال سینا اسدبیگی در پیش گرفته عجیب و غیرقابل توجیه است. اسدبیگی در دو فصل گذشته بازیکنی بیحاشیه و غالباً مفید برای پرسپولیس بوده و به لحاظ فنی و اخلاقی در اسکواد تیمی که طی دو فصل گذشته مدام جا گرفته کاملاً گنجیده است. در واقع اسدبیگی تمام خصوصیات فنی و اخلاقی لازم برای حضور در پرسپولیس را داشت که یحیی گلمحمدی روی او دست گذاشت و جذبش کرد. بعد از آن هم این بازیکن در مقطعی تبدیل به بازیکن اصلی شد و در دورهای طولانیتر نیمکتنشین بوده اما هیچگاه حاشیهای به وجود نیاورده یا اصلاً سمت حاشیهسازی نرفته است. شاید برخی بگویند باتوجه به پتانسیلهای فنی این بازیکن و قد فنی او، طبیعی است که در تیم بزرگی مثل پرسپولیس او قدرت حاشیه ساختن نداشته باشد اما در فوتبال ایران بازیکنان کمارزشتر و ضعیفتر از اسدبیگی هم بعضاً پرمدعاتر و پرحاشیهتر از او بودهاند. به هر حال اینکه به بازیکنی که در سه بازی ابتدای فصل دو بار فیکس بوده یکباره میگویند باید جدا بشوی و بعد میگویند جدا تمرین کن و سپس دستور میدهند در تمرین حاضر نشود دور از اخلاق حرفهای است و حداقل اینکه درمورد باشگاه پرسپولیس با این حجم از حساسیت و نورافکنهایی که روی باشگاه و تیم است این رفتار توجیهی ندارد. سؤال بزرگ البته اینجاست که گناه سینا اسدبیگی چیست که دوست دارد طبق قراردادش در تیم محبوب خود بماند و جدا نشود؟ البته که شاید برای او حضور در فولاد و نساجی منجر به رسیدنش به ترکیب اصلی شود اما به هر دلیل این بازیکن حاضر به جدایی حتی به صورت قرضی نیست. البته که باشگاه پرسپولیس و مدیرانش هم باید صلاح تیم خود را در نظر بگیرند و مطابق خواستههای فنی سرمربی تیم پیش بروند اما اول اینکه به نظر نمیرسد بیرون گذاشتن سینا طبق خواسته گاریدو باشد و هم خود بازیکن و هم مدیر برنامههایش تأکید دارند که او مورد وثوق سرمربی اسپانیایی داشت هم اینکه هیچ کس مطمئن نیست که با رفتن اسدبیگی بازیکن بهتری نسبت به او وارد پرسپولیس شود کمااینکه با در نظر گرفتن گزینه مورد علاقه باشگاه این حجم از فشار روی یک بازیکن برای جدایی کاملاً غیرحرفهای و عجیب به نظر میرسد.