سؤال مشترک پیشکسوتان: طراح خط میانی کیست؟!
روزبه، زبیر و آرش زیر ذرهبین
حمیدرضا عرب
خبرنگار
نقل وانتقالات در پیشفصل لیگ بیستوچهارم برای استقلال ایدهآل و امیدوارکننده پیش رفته و بازیکنان قابل قبولی به خدمت گرفته شدهاند. اوج تحرکات استقلال نیز برمیگردد به جذب رامین رضاییان که شاید بسیاری از پرسپولیسیها تصور میکردند این بازیکن به دلیل سوابقی که در این باشگاه داشته، به تیم رقیب نرود اما رضاییان که عضو باشگاه سپاهان بود تصمیمش را گرفت و پای عقد قرارداد با استقلال نشست تا بزرگترین انتقال پیشفصل لیگ بیست و چهارم به نام استقلال ثبت شود. استقلال درحالیکه بزرگترین صید پیشفصل را در میان تمام مدعیان به نام خود نوشته و همچنین اقداماتی در راستای جذب بازیکنان قابل قبول خارجی همچون کاکوتا داشته، اما همچنان از نگاه بسیاری از کارشناسان در پست هافبک میانی با یک معمای پیچیده مواجه است و روشن نیست که جواد نکونام ضعفهای احتمالی در این منطقه را با تغییر روش بازی تیمش خواهد پوشاند و یا اینکه اقداماتی در راستای تغییر روش بازی بازیکنان این پست انجام خواهد داد؟! سؤال بزرگی که اغلب کارشناسان استقلالی در روزهای اخیر پرسیدهاند با این مضمون بوده که به واقع قرار است از میان بازیکنانی که در خط میانی به کار گرفته خواهند شد، چه کسی نقش محوری را به عنوان طراح و هماهنگکننده بین خطوط بازی کند؟!
ابتدا همه نگاهها به بازیکنی است که سالهای طولانی در ترکیب استقلال به میدان رفته و از تجربه بالایی نیز برخوردار است. روزبه به طور قطع یکی از انتخابهای اصلی جواد نکونام برای بازی در خط میانی خواهد بود اما پرواضح است که همگان او را یک هافبک تخریبی میشناسند که گاهی روی شوتهای از راه دور و یا ضربات سر توانسته دروازه رقبا را نیز باز کند. درواقع گلزنی یکی از خصوصیات و ویژگیهای این بازیکن با تجربه محسوب میشود اما مسأله اصلی این است که روزبه در تمام طول دوران حضورش در استقلال و دیگر تیمها هرگز نتوانسته به عنوان یک هافبک طراح در مرکز زمین ایفای نقش کند و همواره با همان خصوصیات ذاتی در استقلال و دیگر تیمها به میدان رفته است. بنابراین باید او را از فهرست بازیکنانی که قابلیت قطعی و صددرصدی برای ایجاد هماهنگی در خط میانی و وظیفه مهم طراحی را به دوش خواهند داشت، خارج کرد.
تکمله: شاید اضافه شدن مهدی مهدیپور در نیمفصل دوم استقلال را در خط میانی تقویت کرده و خیال نکونام نیز بابت داشتن یک هافبک طراح با خصوصیاتی که مدنظرش هست، آسوده شود اما تا زمانی که مهدیپور برسد نکونام یک راهحل دیگر نیز پیشرو دارد و میتواند تا آن زمان با تغییر سبک بازی و تمرکز روی نفوذ از کنارهها و اتکا به بازیکنان جدید، تاحدی بار سنگین مسئولیت را از روی دوش هافبکهای در دسترس کنونی بردارد.
او بازیکنی است که از لحاظ تکنیکی انعطافپذیری عضلانی بیشتری نسبت به روزبه چشمی دارد و احتمالاً میتواند تا حدی خصوصیات یک هافبک طراح در مرکز زمین را ایفا کند اما حقیقت این است که زبیر نیز با توجه به ذات بازیاش آن هافبک خلاق که بتواند پشت مهاجمان یا بازیکنان هجومی اقدام به ارسال پاسهای طلایی کند، نیست. در واقع او نیز با کمی انعطافپذیری بیشتر یک هافبک تخریبی محسوب میشود؛ بازیکنی شبیه به امید ابراهیمی که مربیان همواره از او به عنوان یک کارگر ماهر در مرکز زمین یاد میکنند اما با توجه به اینکه او نیز احتمالاً قرار است همان وظایفی که چشمی در مرکز زمین انجام دهد را به اجرا بگذارد، ممکن است در ترکیب اصلی جایی نداشته باشد و سرمربی استقلال روی این بازیکن به عنون یک نیروی جانشین حساب کند. در نتیجه از نیکنفس نیز نمیتوان انتظار آنچنانی برای خلق یک نمایش متفاوت در ترکیب تیمش داشت.
خصوصیات آرش رضاوند به بازیکنی که قادر باشد در خط میانی تیمش نقش یک عنصر هماهنگکننده با پاسهای دقیق و طلایی برای عناصر هجومی را بازی کند، نزدیکتر است. هرچند که رضاوند به رغم سالها بازی در ترکیب استقلال و حضور مداوم در ترکیب این تیم هیچگاه موفق نشده خود را به عنوان یک هافبک خلاق قابل اعتماد در نظر افکار عمومی جا بیندازد اما به هرحال تمام داشتههای استقلال اکنون همین بازیکن است و با توجه به حجم انتقادهایی که نسبت به سبک بازی این بازیکن در میان کارشناسان و هوادارن وجود دارد، سختترین فصل ممکن پیشروی رضاوند قرار دارد. بدون شک اگر رضاوند بتواند در فصل آتی وظایف یک هافکب خلاق را به خوبی ایفا کند، تبدیل به بازیکنی محبوب میان استقلالیها خواهد شد. در واقع جذب نشدن هافبک طراح و خرید بازیکنانی که غالباً به عنوان بازیکن کناری و وینگر به میدان میروند به نوعی به سود رضاوند هم شده است. تا از جایگاه ثابت خود در خط میانی به نوعی مطمئن باشد.