انتقاد فنی بود، تخریب هرگز
قلعه نویی کم حامی ندارد
حمیدرضا عرب
روزنامه نگار
اگر به استراتژی رسانهها از یک ماه پیش از شروع جام ملتهای آسیا رجوع کنیم به این واقعیت میرسیم که همگی بر اساس یک تفکر ملیگرایانه به حمایت از تیم ملی فوتبال ایران پرداختهاند و گاه در مواردی بسیار جزیی، حمایت تمامقدی از تیم ملی فوتبال ایران داشتهاند.
این فضا نه تنها حاصل سفارشهای بیرونی نبوده بلکه نشأت گرفته از حس متفاوتی است که همواره نسبت به فوتبال ملی وجود داشته و به طور کاملاً آشکار رسانهها تیم ملی را در فضایی آرام قرار دادهاند تا فارغالبال در جام ملتهای آسیا حاضر شود.
امیر قلعهنویی، سرمربی تیم ملی که در همه دوران حضورش در تیم ملی فضای حمایتی از تیم ملی را به طور ملموس مشاهده کرده اما در جریان رقابتهای جام ملتهای آسیا مصاحبههایی در این باب به زبان آورده که با واقعیتها همخوانی ندارد.
قلعهنویی برای اینکه فضا را تقابلگونه جلوه دهد، بعد از بازی با هنگکنگ نسبت به نگرش رسانهها به تیم ملی این جملات را به زبان آورده است: «رئیس جمهور وقت که در اختیارشان بود. پول و امکانات آنچنانی داشتند. این بازیکنان جوانتر هم بودند. چرا این انتقادات آن موقع نمیشد؟ یا جرأت نداشتند یا دنبال بخل و حسادت هستند، میخواهند این تیم را بزنند. از انتقادات ممنون هستم. اینکه در گذشته با فلسطین مساوی میکردند نتیجه خیلی خوبی بود ولی الان که ما برنده میشویم... اردن را در کشور خودش بردیم چقدر به ما حمله شد؟ همین اردن چه فوتبالی بازی کرد؟ هر تیمی را میبریم حمله میشود ولی در 8 سال گذشته همه چیز گل و بلبل بود. هیچ حملهای نمیشد!»
این جملات انتقاد گونه درحالی از زبان سرمربی تیم ملی خارج شده که در عمل انتقادها به این تندی نبوده و تمام جریانهایی که دستی بر آتش داشتهاند، کوشیدهاند تیم ملی را به هر شکل ممکن مورد حمایت قرار دهند. مضاف بر همه اینها نتایجی که رقم خورده هرگز جایی برای نقد باز نگذاشته و امیر قلعهنویی از روزی که سکان هدایت تیم ملی را به دست گرفته تا قبل از بازی با امارات همه بازیها را برده و یا مساوی کرده و شکستی در کارنامه او دیده نمیشود. در این شرایط طبیعی است که نقد آنچنانی روانه تیم ملی نشود اما سرمربی تیم ملی به گونهای اظهار نظر میکند که انگار در همه ایامی که هدایت تیم ملی را به عهده داشته، او بدون ملاحظهکاری نقد شده است.
سرمربی تیم ملی حتی پیش از بازی با امارات نیز جملاتی به زبان آورد که رو به منتقدانش بود. منقدانی که حقیقتاً روشن نیست از چه گروه و چه جریانی هستند. قلعهنویی وقتی با سؤالی درباره تمجید مانچینی از او مواجه میشود دوباره نوک پیکان انتقاداتش را به سمت منتقدان (بخوانید منتقدان فرضی) میچرخاند و میگوید: «حالا چون مانچینی از من حمایت کرده در ایران محبوبیتش را از دست میدهد!»
روشن نیست که این اندازه بدبینی سرمربی تیم ملی نسبت به فضای پیرامون خود از کجا نشأت میگیرد؟ آیا سرمربی تیم ملی هنوز به اعتماد بهنفس کافی در دایره کاری خود در تیم ملی دست نیافته که این گونه تصور میکند اطرافش را دشمنان فرا گرفتهاند یا اینکه اظهارات او ناشی از مشاورههای نه چندان مناسبی است که ذهنش را به طرز عجیبی دربر گرفته است؟!
امیر قلعهنویی اما باید واقعبینانهتر این چیزی که اکنون میبینیم در مواجهه با آنچه تا قبل از بازی با امارات در قبالش رخ داده برخورد کند و ذهنیت منفی را از خود دور کرده و حقایق را ببیند.
واقعیت آشکار این است که سرمربی تیم ملی تا امروز تمام قد از سوی همه رسانههای مکتوب، سمعی و بصری مورد حمایت قرار گرفته و اگر در مواردی به مسائل فنی تیم ملی اشاره میشود؛ برای مثال نسبت به تغییرات پی در پی او در ترکیب اصلی تیم ملی ایراداتی گرفته میشود، بیان این موارد هرگز تخریب نیست و در دسته نقدهای فنی و منصفانه باید ارزیابی شود اما ظاهراً افرادی که این قبیل مطالب را برای سرمربی تیم ملی نقد میکنند به اصطلاح بیشتر پیازداغ ماجرا را زیاد میکنند تا اینگونه سرمربی تیم ملی برافروخته شود و اطراف خود را مملو از منتقدانی ببیند که شاید از نگاه او انصافی در گویش آنها و جود ندارد، درحالی که فضا آن قدر هم که برای او تصویر شده، سیاه نیست و منصفانه این است که موج حمایتها از سرمربی تیم ملی باید به خوبی به اطلاع او رسانده شود.