ستاره روئینگ قایقش را به آب‌ها سپرد

نازنین ملایی: فقط جوانی‌ام رفت

فائزه زمانی
روزنامه نگار

در حالی که همه چیز از دور خوب به نظر می‌رسید، به یکباره بمب وسط اردوی تیم ملی روئینگ ترکید تا اینطور به نظر بیاید که آواز دهل تیم ملی روئینگ فقط از دور خوش بوده است.
در شرایطی که قبل از بازی‌های آسیایی همه یک مدال را برای نازنین ملایی و کیمیا زارعی کنار گذاشته بودند، قایق 2 نفره سبک وزن دختران چهارم شد تا رویای هانگژو به کابوسی تلخ تبدیل شود. یعد از این مسابقات بود که افشین فرزام سرمربی تیم ملی شاگردانش را مقصر این نتیجه می‌دانست و معتقد بود طمع ملایی و زارعی برای طلا و پیاده نکردن برنامه‌هایش باعث شده تا سر روئینگ در این ماده بی‌کلاه بماند اما ملایی با تکذیب این موضوع تقصیرها را از گردن خود رد کرد. آتش این اختلافات بعد از بازی‌های آسیایی تا حدی بالا گرفت که ملایی ترجیح داد به جای تمرین در اردوهای تیم ملی راهی کمپ یونان شود، فدراسیون هم با او راه آمد اما به یک شرط، اینکه او در 3 مرحله رکوردگیری شرکت کند تا در صورت زدن رکورد حدنصاب راهی انتخابی المپیک شود.
دیروز اولین مرحله این رکوردگیری برگزار شد اما ملایی در عین ناباوری به رغم بازگشت به ایران، در این تست شرکت نکرد و حتی اعلام کرد که برای همیشه روئینگ و قایقرانی را می‌بوسد و کنار می‌گذارد.
با شرطی که فدراسیون گذاشته است قایقرانان برای کسب جواز حضور در مسابقات انتخابی المپیک باید در 2 مرحله از 3 مرحله اول شوند، ملایی اولین مرحله را از دست داد اما باید دید این ستاره در ادامه از تصمیم خود پشیمان خواهد شد یا چشمش را روی همه چیز خواهد بست.
    با غیبتت در رکوردگیری، حواشی زیادی را به پا کردی. دلیل غیبتت چه بود؟
من در رکوردگیری امروز شرکت نکردم و دلیلم هم این است که می‌خواهم برای همیشه روئینگ و قایقرانی را بوسیده و کنار بگذارم. دلیلی ندارد که یک ورزشکار هر بار در هر مسابقه‌ای خودش را ثابت کند اما دوباره روز از نو و روزی از نو تا مجبور باشد چندباره خودش را ثابت کند. ماندن و تلاش در این رشته فقط درجا زدن است و ترجیح می‌دهم به جای درجا زدن دنبال این باشم که شانسم را در مسیرهای تازه‌تری برای رسیدن به موفقیت امتحان کنم و به جای اینکه اعصاب، وقت و هزینه‌ام را صرف کاری کنم که نه دیده و نه شنیده شود، دنبال کارهای بزرگتری بروم.
 تصمیمت به خاطر شرط فدراسیون برای حضور در رکوردگیری تیم ملی بود؟
 اصلاً بحث تست نیست، من در جریان اردوی روسیه و قبل از بازی‌های آسیایی هانگژو هم به حدی رسیده بودم که می‌خواستم روئینگ را کنار بگذارم و فقط صحبت‌های اطرافیان و سهرابیان رئیس فدراسیون باعث شد تا در بازی‌های آسیایی شرکت کنم اما الان تصمیم گرفته‌ام که این کار را نکنم؛ 16 سال است که بهترین نفر ایران هستم اما هیچ چیزی تغییر نکرده است.
در ظاهر اینطور است که من بورسیه ioc هستم اما هیچ کسی از جزئیات کار باخبر نیست. من طبق این بورسیه باید هر 4، 5 ماه یک‌بار 500 دلار بگیرم اما تا روند اداری کار تکمیل شده و پول به حساب من واریز شود، 6 ماه طول می‌کشد. قبل از این، واریز پول به حساب من سخت بود و حالا جدیداً به حساب اکانت من در خارج از ایران واریز می‌شود و روند کار کمی راحت‌تر شده است. هزینه تمرین من در کمپ یونان با تخفیف‌هایی که برای من در نظر گرفته‌اند، روزانه 60 یورو بود، این مبلغ برای 20 روز تمرین حتی بیشتر از مبلغ بورسیه من می‌شود و من باید از جیب هم مبلغی پرداخت کنم. 16 سال است که از جیب هزینه می‌کنم و با حمایت خانواده‌ام به اینجا رسیده‌ام. شاید مردم فکر کنند که ورزشکاران هر روز در یک کشور هستند و مدام عشق و حال می‌کنند؛ در صورتی که این سفرها چیزی جز استرس و محدودیت برای ما ندارد. موضوع دیگر این است که وقتی از مسابقه برمی‌گردیم به نسبت تورم لحظه‌ای کشور، مبلغ جوایز ناچیز بوده و نمی‌شود آن را به زخمی زد. برای مثال جوایز پای سکوی بازی‌های آسیایی پرداخت شده اما هنوز وزارت جوایز را پرداخت نکرده است. حتی اگر این وزارت هم پاداش را واریز کند، مجموع این دو پاداش 400 میلیون می‌شود، در صورتی که من برای حضور در مسابقات انتخابی المپیک باید 500، 600 میلیون هزینه کنم؛ یعنی باید 200 میلیون از جیب روی پاداشم بگذاریم تا یک سهمیه بگیرم و در المپیک حضور داشته باشم که حالا بتوانم نتیجه المپیک قبلی را ارتقا بدهم. من حتی الان توانایی این را ندارم که ماشینم را عوض کنم، هنوز یک خانه در تهران ندارم و باید در خوابگاه تیم ملی سر روی بالش بگذارم اما اگراین سال‌ها این هزینه‌ها را صرف ورزش نمی‌کردم، حداقل الان می‌توانستم یک خانه داشته باشم. درست این است که اگر برای چیزی هزینه می‌کنی ارزشش را هم داشته باشد اما الان بعد از 16 سال پاروز زدن بی‌وقفه حس می‌کنم در مسیر اشتباهی پا گذاشته‌ام که ارزشش را نداشت. به همین خاطر هم ترجیح می‌دهم به دنبال اهداف بزرگتری بروم که بدانم از نظر اجتماعی و مالی موقعیت بهتری خواهم داشت.
الان اصلاً مردم کسی به اسم نازنین ملایی را نمی‌شناسند و حتی اگر با یک معجزه و اتفاق جادویی مدال المپیک هم بگیرم، باز هم حداکثر 10 میلیون نفر از جمعیت ایران من را خواهند شناخت.
 شما تا چند روز پیش یونان بودی و اصلاً برای حضور در رکوردگیری به ایران آمدی، وقتی متوجه شدی باید در 3 مرحله رکوردگیری حضور داشته باشی، این تصمیم را گرفتی؟
یکی از مسائل همین است، من یونان بودم و برای آمدن به ایران ارزان‌ترین بلیت 30 تا 35 میلیون تومان است، هنوز هم IOC پولی به من نداده است، بنابراین تمام حرف من این است که اگر قرار است از جیب هزینه کرده و فشارهای روحی و روانی مرتبط با دوری از خانواده و کشور را تحمل کنم، پس حداقل انتظارم از فدراسیون این است که من را درک کنند تا حداقل در یک مرحله رکوردگیری شرکت کنم نه اینکه شرط حضور در 3 رکوردگیری را برای من بگذارند. در تمام این سال‌ها از خوشی‌هایم زده‌ام و وقتی همه جوایز خود را می‌گرفتند و با آن سرمایه‌گذاری می‌کردند من پاداشم را صرف ماساژور و جزئیات ورزش قهرمانی کردم که نتایج بهتری بگیرم.
 تصمیمت قطعی است یا اگر شرایطت تغییر کند، منصرف می‌شوی؟
اگر الان هم تصمیم به ماندن بگیرم نگران این هستم که 5 یا 10 سال دیگر هیچ چیز در زندگی ندارم، به اضافه اینکه تمام این هزینه‌ها را هم از دست داده‌ام. من حتی اگر در این سال‌ها آرایشگر بودم و کار زیبایی می‌کردم الان یک سرمایه‌ای داشتم.  در تمام این سال‌ها وضعیت همین بوده است، هربار با اتمام یک مسابقه به خودم گفتم بمان و به خاطر مسابقه و مدال بعدی تحمل کن، حالا اگر در مسابقه بعدی این نتیجه را بگیری شاید شرایط تغییر کند اما نتیجه‌اش فقط این شد که 16 سال صبر و تلاش و وقت و انرژی و پولم رفت اما تغییری که منتظرش بودم اتفاق نیفتاد و فقط زمان و جوانی‌ام را از دست دادم.

جستجو
آرشیو تاریخی