سیکل معیوب نامهای تکراری و ناکام در لیگ برتر
دور باطــــــــــل
میعاد نیک
روزنامه نگار
وقتی سوت پایان بازی تیم ملی نوجوانان در جام جهانی زیر 17 سال مقابل برزیل زده شد که با پیروزی شگفتانگیز ایران همراه بود، همه تازه یادشان افتاد که حسین عبدی هم مربی است. کسی که او هم مانند هاشمیان بالاترین مدرک مربیگری یوفا را دارد اما در این سالها چندان به او بها داده نشده است
تغییرات اخیر نیمکتهای سرمربیگری تیمهای لیگ برتر فوتبال نشان میدهد که این سیکل وارد چرخه و روند معیوبی شده است.
انتصاب غلامرضا عنایتی به سرمربیگری تیم فوتبال پیکان بلافاصله پس از جدایی رسول خطیبی از جمع خودروسازان، شاید آخرین اتفاقی بود که به ذهن فوتبالدوستان ایرانی میرسید اما یک انتخاب عجیب از سوی اعضای هیأت مدیره این باشگاه تهرانی نشان داد که هنوز هم جایی برای اتفاقات غیرمنتظره هست.
عنایتی که در تیم فوتبال امید در رقابتهای انتخابی جام ملتهای زیر ۲۳ سال آسیا و بازیهای آسیایی ۲۰۲۲ هانگژو یک ناکام تمام عیار لقب گرفت و تیم المپیک ایران را برای نخستینبار با شکست مقابل هنگکنگ همراه ساخت، شاید خودش هم فکر نمیکرد که به این زودیها و به سادگی به نیمکت یک تیم لیگ برتری، آن هم تهرانی برگردد.
روابط فرامتنی و انتصاب سرمربیان از لابیهای غیر معمول اما باعث شده تا ناکامها خیلی زودتر از حد معمول به چرخه معیوب مربیگری در فوتبال باشگاهی یا حتی ملی ایران بازگردند. چه آنکه گزینههای دائماً ناکام و شکست خورده با نگاه مهربان سرمربی تیم ملی فوتبال، عضوی از کادر فنی تیم ملی شده و پای ثابت سفرهای خارجی هستند.
از ماجرای عنایتی گذشته اما داستان رسول خطیبی هم چندان معقول نیست. خطیبی که مدیرعامل باشگاه موفق مس سونگون بود و تیم فوتسالش در لیگ برتر به مقام قهرمانی هم دست یافت، در فصل بیستوسوم لیگ باز هم به نیمکت تیم فوتبال پیکان برگشت تا همه ببینند چه شیرینی خاصی دارد این نیمکت؛ حتی به قیمت شکست یک پروژه!
اینها تنها مصادیق ورود سیکل سرمربیگری در فوتبال ایران به اتمسفر معیوب نیستند و طی فصول گذشته لیگ هم سابقه داشته که ۲ سرمربی طی ۲ فصل بین ۲ باشگاه تعویض شوند؛ تعویض سیدمجتبی حسینی و مهدی تارتار با یکدیگر در تیمهای ذوبآهن و همین پیکان که سوابق نیمکت آن از بقیه تیمها به مراتب عجیبتر است.
جالب است که در تعیین سرمربی خارجی هم باشگاههای موفق ایرانی خارج از برنامه و قاعده عمل کردهاند؛ مثلاً پرسپولیس که بیتردید موفقترین تیم فوتبال ایرانی در دهه اخیر بوده پس از خروج برانکو ایوانکوویچ که فلسفه فوتبال مالکانه و تدافعیگونه داشت، به گابریل کالدرونی اعتماد کرد که کاملاً فوتبال هجومی و ضدحملهای را میپسندید.
از این مثالها در فوتبال باشگاه کم نیست و متأسفانه در تیم ملی هم سابقهاش را داشتهایم که همه مصادیق تفسیرگر آن هستند که با این چرخه معیوب و تأثیر عجیب لابیهای فرامتنی، قرار نیست هیچ پیشرفتی در بحث مربیگری فوتبال ایران رخ بدهد و بدون ریسک، چرخه تولید سرمربی به عدم خواهد رفت.