وقتی متهم اتهام می‌زند!

سعید آقایی
روزنامه نگار
ماجرای تیم امید و ناکامی تلخ و نومیدکننده هنوز هم لقلقه زبان‌هاست. تیمی که پس از ناکامی در رقابت‌های انتخابی المپیک در ازبکستان و حذف ناباورانه در همان دور نخست مقدماتی با ترکیبی متفاوت و با نیروهای تازه‌نفس و باتجربه‌تر به هانگژو رفت اما در نهایت عایدی جز ناکامی نداشت و همان اتفاق پیشین تکرار شد. دور تسلسل ناکامی‌های تیم امید بدل به یک کلیشه پذیرفتنی شده؛ گویی فرجام این تیم را با شکست نبشته‌اند و از این سرنوشت محتوم و تکراری گریزی نیست. قریب به 4 دهه است که به ناکامی‌های سریالی این تیم عادت کرده‌ایم. شکست‌هایی که از نسلی به نسل دیگر و از فدراسیونی به فدراسیون دیگر تکرار می‌شود و پایانی ندارد. فرقی نمی‌کند که در تیم امید چه کسی بازی کند؛ کریم باقری، خداداد عزیزی، علی انصاریان، مهرداد میناوند یا ایمان مبعلی، محرم نویدکیا، محسن مسلمان و پیام صادقیان. همه این ستاره‌های دانه‌درشت روزگاری در تیم امید توپ زده‌اند و با ناکامی و سری افکنده بازگشته‌اند. گویی هیچ ستاره‌ای برای این تیم کفایت نمی‌کند و گارانتی‌ موفقیت نیست. این تیم محکوم به شکست است و ساخته شده تا ببازد و هیچ‌گاه موفق نباشد.
در هانگژو این قصه پرغصه تکراری به گونه‌ای دیگر روایت شد. آنجا که تیم تجهیزشده عنایتی با ستاره‌های تازه‌نفس همچون حسین حسینی، ارسلان مطهری، محمد عمری، مهدی ممی‌زاده، سامان فلاح و... به مصاف حریفان رفت اما هیچ اتفاق خاصی رخ نداد. ستاره‌هایی که درست در بزنگاه و در مرحله حذفی با انفعال فدراسیون فوتبال تیم امید را ترک کردند تا با یک شکست حیرت‌انگیز مقابل هنگ‌کنگ بازی‌های آسیایی را ترک کنیم. تیمی که در رنکینگ رتبه 3 رقمی دارد و شاید یک تیم لیگ یکی ایران نیز به راحتی و با اختلاف چند گل آن را شکست دهد. نکته عجیب این شکست اما عذرخواهی‌های تکراری مقصران اصلی آن و البته آسمان ریسمان بافتن در توجیه این ناکامی است. آنجا که ریشه ناکامی این تیم و تیم‌های قبلی امید را به مدیریت دوگانه حواله می‌دهند و آن را مسبب تیره‌روزی‌ها می‌دانند؛ غافل از اینکه یک سر این مدیریت دوگانه خود آنها هستند! آنهایی که متهم اصلی شکستند اما حالا انگشت اتهام را رو به دیگران گرفته‌اند.
جستجو
آرشیو تاریخی