آیا عنایتی گزینه درستی بود؟
وصال روحانـی
روزنامهنگار
از همان روز که رضا عنایتی به عنوان سرمربی جدید تیم ملی «امید» فوتبال ایران انتخاب و مأمور هدایت این تیم در مقدماتی المپیک پاریس و بازیهای آسیایی هانگژو شد، این سؤال نه چندان عقلایی به وجود آمد که آیا او گزینه درستی است و آیا فدراسیون یک بار دیگر در این زمینه خطا نکرده و اینک که امیدها بعد از نرسیدن به آوردگاه «پاریس 2024» در هانگژو هم ناکام شدهاند، این پرسش بیش از پیش تعمیم یافته است.
کل دوران مربیگری عنایتی از 5 سال فراتر نمیرود و بجز زمان کارش در «لیگ یک» فقط سرمربیگری را در دو تیم لیگ برتری تجربه کرده است. اولی تیم هوادار بوده که خود عنایتی آن را از «لیگ یک» بالا آورد و به لیگ برتر رساند و دومی تیم بحرانزده مسجدسلیمان که عنایتی فقط به مدت پنج هفته و به طور اضطراری آن را در اواخر فصل گذشته هدایت کرد و چون مطمئن شد اوضاع مالی باشگاه خرابتر از آن است که امیدی را بیافریند، از مسجدسلیمان رفت و پشت سرش را نگاه هم نکرد و این تیم نیز به «لیگ یک» سقوط کرد. تجربه «مربیگری بینالمللی» عنایتی هم فقط به یک تورنمنت درجه چندم قارهای منحصر میشد و آن هم پس از انتصاب وی به عنوان سرمربی «امید» صورت پذیرفت که از وی خواسته شد این تیم را برای پیکارهای نه چندان ارزشمند فوتبال امیدهای غرب آسیا به عراق ببرد. عنایتی در این مسابقات نازل و درجه چهارم نیز کامیاب نشد و امیدهای ما با هدایت وی در دیدار نهایی تسلیم عراق شدند و به رتبه دوم بسنده کردند. صعود ایران از گروهش و راهیابی به مرحله نیمه نهایی هم با سختیهای زیاد حاصل آمده بود و به واقع امیدهای ایران فقط با ضربات پنالتی در نیمه نهایی کامیاب شده و به فینال رسیده بودند.
آیا برای هدایت تیم ملی امید کشور در میادین بسیار بزرگ «انتخابی المپیک» و بازیهای آسیایی باید به مربیای روی آورد که تجربه بینالمللیاش همانقدر کم است که وصف آن را آوردیم؟ این سؤال را اضافه بر فدراسیون فوتبال که مجری این تصمیم بود، امیر قلعهنویی هم باید پاسخ بدهد زیرا در گزینش عنایتی سهمی زیاد داشت و او بود که به عنوان سرمربی تیم ملی بزرگسالان و با بهانه لزوم همسویی هر چه بیشتر بزرگسالان و امیدها، عنایتی را در قیاس با برخی کاندیداهای دیگر احراز این سمت پیش انداخت و در کاری دخالت کرد که اگر هم به او بیارتباط نباشد (که به واقع بیارتباط است) جزو وظایف درجه اول وی نیست. درست است که عوامل دیگری هم در ناکامی دوگانه امیدها دخیل بودند (و به این فاکتورها به دفعات اشاره شده است) اما سهم عنایتی هم نمیتواند چندان اندک باشد.