صفحات
  • صفحه اول
  • مدیریت فوتبال
  • زیر چاپ
  • استقلال
  • منهای فوتبال
  • ورزش جهان
  • فوتبال ایران
  • پرسپولیس
  • پرونده
  • لژیونر
  • صفحه آخر
شماره هفت هزار و سیصد و هفتاد و پنج - ۲۴ مرداد ۱۴۰۲
روزنامه ایران ورزشی - شماره هفت هزار و سیصد و هفتاد و پنج - ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ - صفحه ۱۴

تو، یه سایه بودی...

آیسان سعیدی
خبرنگار
از آن روزها زمان زیادی گذشته. تاریخی به قدمت نیم قرن. استادیومی که پس از یک سال پرماجرا این جمله بر سر در آن نقش بست: «با سرمایه ملت ایران در سال 52 ساخته شد» سرمایه‌ای که در طول 4 دهه آن را به هیچ انگاشته‌اند و تنها از آن استفاده کرده‌اند. مثل گاوی که تنها آن را دوشیده‌اند اما از آن موجود تنومند و تناور امروز تنها اسکلتی باقی مانده. پوست و استخوان. تلی خاک و مخروبه. تصاویری دردناک و غم‌انگیز که به راستی حسرتبار و دردناک است. اینکه ببینی تمامی خاطرات باشکوه دوران جلال و جبروت زیر تلی از خاک و سیمان و آجر مدفون شده. خطراتی که بخشی از تاریخ باشکوه یک ملت به شمار می‌روند اما حالا کسی آنها را به یاد نمی‌آورد. بهانه، بازسازی این غول دوست‌داشتنی است اما این بازسازی مثل هر پروژه دیگری انتها ندارد. تاریخ پایان آن مشخص نیست و هیچ مختصاتی از بازسازی آن ارائه نشده. هیچ‌کس نمی‌داند که در پروژه بازسازی، آزادی قرار است چگونه باشد. قرار است سر و شکل جدید آن چگونه تغییر کند و آیا آزادی جدید بعد از بازسازی شباهتی با آزادی نوستالژیک سابق خواهد داشت؟ مهمتر از آن اینکه آیا در این پروژه المان‌های مهندسی و ایمنی رعایت شده و قرار است استادیومی مطابق بر استانداردهای روز داشته باشیم؟
در میانه این پرسش‌های بی‌جواب اما تماشای تصاویر مخابره شده از آزادی حسی توأم با افسوس و غبن دارد. اینکه در دل یک ورزشگاه مخروبه چگونه بازی فوتبال برگزار می‌شود و مجبوریم تصاویر زشت و تلخ از سکوها رؤیت کنیم، از جمله عجایبی است که تنها در ایران رخ می‌دهد. تصاویری که ظاهراً قرار است هفته‌ها و ماه‌های متوالی آن را تحمل کنیم.
آزادی امروز سایه‌ای از یک خاطره باشکوه و یک گذشته پرعظمت است. سایه‌ای که هیچ شباهتی با آن روزها ندارد.
 

 

 

جستجو
آرشیو تاریخی