طارمی در دوراهی پورتو- میلان، محبی در روستوف و قایدی در هیاهوی سرنوشت
«بوشهر طلایی» در کانون فوتبال اروپا
وصال روحانـی
روزنامه نگار
مهدی طارمی هر روز به میلان ایتالیا نزدیکتر شده ولی در پیچ و خمهای آن گرفتار آمده، محمد محبی 25 روزی است که در روستوف روسیه مشغول فعالیت شده و مهدی قایدی در امارات منتظر این بود که بعد از جداییاش از استقلال و عدم تمایل شبابالاهلی امارات به حفظ وی، سرنوشت او را به کدام سو خواهد کشید.
وجه تشابه هر سه فوتبالیست نامآشنای فوق تعلق داشتنشان به فوتبال بوشهر و به این خطه طلایی است. درخشش فراوان آنها در سالهای اخیر به گونه و در اندازهای بوده که بوشهر را انگار در کانون فوتبال اروپا و در مرکز توجهات در این قاره نشانده است. حتی اگر انتقال طارمی به میلان جور نشود و در پورتو پرتغال بماند (که البته احتمال آن زیاد است) و قایدی هم در اتحاد کلباء بدرخشد، کوچکترین تغییری در این تعبیر صحیح به وجود نمیآید که بوشهر دوستداشتنی و سرشار از فوتبالیستهای تکنیکی، قلب اروپا را تسخیر کرده و دل ورزشدوستان این قاره را ربوده است.
درس مهارت و اقتدار
جنوبیها همان طور که در همه عرصهها به نوعی فاکتور هنر و مهارت را بر سایر عناصر رجحان میبخشند، فوتبال را هم با زیبایی و به گونهای اجرا میکنند که فقط مختص هنرمندان درجه یک است. شاید در بازی طارمی عنصر قدرت و قاطعیت نمود بیشتری داشته باشد اما قایدی با هر دریبل فنی و زیبایش برزیلیها را به یاد میآورد و هنر پاسوری و فرصتسازی در وجود محبی به اندازهای است که فقط در فوتبال کشورهای امریکای لاتین میتوان نمونههای آن را نشان کرد. محبی فصل پیش با همان تکنیک ناب و ارسال پاسهای دقیق در عمق و عرض دفاع حریفان، تیم استقلال را شارژ و مهدی قایدی را که از پاسهای او بیشترین بهره را برد، به نفر دوم جدول گلزنان فصل تبدیل کرد. طارمی هم با گلهای انفرادی پرتعدادش برای پورتو نه تنها آقای گل لیگ پرتغال شد، بلکه درس اقتدار و حاکمیت بر محوطه جریمه حریفان را که او با بهرهگیری از سلاحهای هوش و قدرت خود امکانپذیر ساخت، فراروی هر مهاجمی قرار داد که از گوشهای از جهان به قاره سبز بیاید و قصد رسیدن به توفیق و ارتقا به درجات رفیع را داشته باشد.
جای افسوس
تجلی «اروپایی» و درخشش «جهانی» بوشهر زمانی بزرگتر و عجیبتر جلوه میکند که در نظر بگیریم اوضاع فوتبال در این استان زرخیز چندان مساعد نیست و اصلاً به اندازههایی نمیرسد که فروغهای مورد بحث را از جانب نمایندگان خود در اروپا و همچنین آسیا امکانپذیر سازد. از تیمهای مطرح و ریشهدار بوشهر، این روزها کمتر نشانی از شاهین و ایرانجوان مییابیم در حالی که دومی تیمی است که قایدی از 15 سالگی ظهوری طوفانوار در آن داشت و تبدیل به پدیده جدید فوتبال ایران شد و آبیهای تهرانی او را روی هوا زدند. بواقع پارس جنوبی جم که اینک در «لیگ یک» فعال است، تنها تیم بوشهری است که میتوان حضور و مسابقاتش را به چشم دید و شاهین و ایرانجوان انگار در غبار گم شدهاند و این جای افسوس فراوان دارد زیرا بوشهر مثل آبادان، اهواز و «خرمشهر قهرمان» در استان خوزستان فوتبال را به درجات یک «هنر» ارتقا بخشیده است و مردان بارز این استان، فوتبال را چنان زیبا و فنی و با تکیه بر فاکتور مهارتهای فردی به اجرا درمیآورند که هر دلی را میربایند و هزاران هزار عاشق و میلیونها هوادار در سطح ایران دارند.
به سوی آسمانی رفیعتر
بسط یافتن این هنرها توسط محبی و طارمی و وسعت بخشیدن به آن از طریق کارهای تماشایی این دو بازیکن و البته قایدی علاقهمندی تودههای مردمی و انبوه دوستداران فوتبال در اروپا را به بوشهر و خصلتهای ناب این استان سراسر طلایی را نه به یک رویداد محلی و حتی با فراگیری کشوری بلکه قارهای تبدیل میکند و استمرار در اجرای آن، بوشهر و فوتبال آن را جهانیتر خواهد کرد و بر غرور ملی ما خواهد افزود. بر سران فوتبال ایران و مدیران ارشد ورزش کشور است که هر چه سریعتر و هر چه گستردهتر به نیازهای ورزش بوشهر رسیدگی کنند و حالا که بالندگی در ذات فوتبالیستهای این استان است، با تمهیدات لازم و فراهم آوردن زمینههای ضروری این بالندگی را حجیمتر و پرواز هنرمندان بوشهر را در آسمان فوتبال رفیعتر و خوش آب و رنگتر کنند.