زندگینامه یوهان کرویف – قسمت 2
یوهان کرویف فوتبالیست بزرگی بود؛ یکی از تکنیکیترین بازیکنانی که فوتبال اروپا به خود دید. عضوی تأثیرگذار در توتال فوتبال هلند بود و بعدها در دوران مربیگری هم یک مؤلف واقعی بود. او تیم طلایی بارسلونا در دهه ۹۰ را ساخت و حالا این روزها شاگردش پپ گواردیولاست که راه او را در دنیای تاکتیک پیش میبرد. از دیروز بخشهایی از کتاب زندگینامه او با نام «نوبت من» را با هم در این ستون مرور میکنیم. امروز قسمتی از فصل چهارم کتاب را میخوانیم:
در واشنگتن، نگاه اجمالی دیگری به ورزش حرفهای انداختم، چون ورزش در امریکا در بالاترین سطح قرار دارد. شیوه تفکر سطح بالا در خون آنها است. تفاوت بزرگ ورزش بین امریکا و اروپا در این است که در امریکا، ورزش در سیستم مدارس سازماندهی میشود و در اروپا، این کار از طریق سیستم باشگاهها انجام میشود. در اروپا برای پیشرفت، ابتدا باید توسط یک باشگاه کشف شوید. این در حالی است که در امریکا ورزش آن قدر مهم است که بخشی از برنامههای آموزشی به حساب میآید. همه به مدرسه میروند، پس همه شانس دارند. این تضاد بزرگی با ما در سمت دیگر اقیانوس دارد که ورزش و مدرسه کاملاً از یکدیگر جدا هستند. در اروپا، مدرسه رفتن یک چیز و ورزش چیز دیگری است که اشتباه است. این دو یکسانند؛ فقط در سطحهای متفاوتی آموزش میبینید. در امریکا این کار را بخوبی انجام دادهاند. در امریکا یک بچه شانس مساوی دارد که دکتر، وکیل یا فوتبالیست شود. مسیرهایی جدا از هم نیستند، بلکه به هم تعلق دارند. در میان امریکاییها، ورزش و تحصیل دو روی سکهاند. ما آنها را از هم جدا کردهایم و آنها پیوندشان دادهاند. به همین دلیل در امریکا، یک انیشتین واقعی ورزش و یک ورزشکار واقعی، انیشتین را درک میکند. در اروپا فکر میکنند ورزشکاران کودن هستند. البته که این طور نیست. نمیتوانید ورزشکاری حرفهای شوید مگر اینکه باهوش باشید. غیرممکن است.