صفحات
  • صفحه اول
  • مدیریت فوتبال
  • زیر چاپ
  • استقلال
  • منهای فوتبال
  • ورزش جهان
  • فوتبال ایران
  • پرسپولیس
  • پرونده
  • لژیونر
  • صفحه آخر
شماره هفت هزار و سیصد و پنجاه و یک - ۲۴ تیر ۱۴۰۲
روزنامه ایران ورزشی - شماره هفت هزار و سیصد و پنجاه و یک - ۲۴ تیر ۱۴۰۲ - صفحه ۱۶

برشی از یک کتاب

ال‌دیگو – قسمت هشتم

دیگو آرماندو مارادونا هنوز که هنوز است الگو و الهام‌بخش بسیاری از فوتبالدوستان دنیاست. کتاب‌ها و مستندهای زیادی هم درباره او ساخته شده و ما از هفته پیش در این ستون بخش‌هایی از کتاب زندگینامه‌ خودنوشتش با نام «ال‌دیگو» را برای شما نقل می‌کنیم. در این قسمت از کتاب روی دکمه فورارد می‌زنیم و می‌رویم به جام جهانی 1994 که تست دوپینگ مارادونا مثبت درآمد و علناً ناقوس مرگ فوتبالی او رقم خورد. مارادونا خودش آن روز عجیب را جالب تعریف می‌کند و این قسمت دوم حرف‌های او درباره آن روز است:
بعدازظهر آن روز برای ‌وارسی ورزشگاه کاتن‌بول، کاری که همیشه روز قبل از بازی در جام‌جهانی انجام می‌شود، راهی استادیوم شدیم. قدم به چمن گذاشتم، ولی آنجا نبودم. خیلی خوب می‌دانستم روز بعد قرار نیست آنجا باشم. همه هم‌تیمی‌هایم داستان را نمی‌دانستند و بعضی‌های‌شان از اینکه چرا نسبت به معمول، ساکت‌تر هستم، تعجب کرده بودند. حتی توپ را هم لمس نکردم و روپایی نزدم. سمت دروازه رفتم و با گرفتن تور دروازه، مثل یک زندانی همانجا‌ ایستادم.
وقتی آماده ‌ترک ورزشگاه شدم، جنب‌و‌جوشی بین خبرنگاران حاضر روی سکوها حس کردم. واضح بود که خبردار شده بودند. دیدم خولیو گرندونا از درون زمین سمت‌شان می‌رود و قدم‌هایم را تندتر کردم. شنیدم که فریاد می‌زنند: «دیگو، فقط یک سؤال. مارادونا، بیا ‌اینجا لطفاً!» سرم را برنگرداندم. فقط دستم را بلند کردم و سمت‌شان تکان دادم. خداحافظی کردم.‌ این کاری بود که کردم. وقتی از زمین خارج شده بودم و نزدیک بود در تونل ورزشگاه دوباره کنترل خودم را از دست دهم، برگشتم و دیدم دو هزار میکروفن سمت گروندونا گرفته شده‌ و دوربین‌ها رویش فوکوس کرده‌اند. فرانچی گفته بود مسئولان در حال حل مسأله هستند. عرق سردی در بدنم حس کردم و لرزیدم.
آن شب لابی هتل خود جهنم بود! تا آن موقع دیگر همه خبردار شده بودند. اول همه فکر می‌کردند مربوط به سرخیو وازکز است که آن روز در کنار من تست دوپینگ داده بود، چون مصدوم بود و دارو مصرف می‌کرد. در ادامه‌ اما همه فهمیدند سوژه خبر من هستم. مسئولان همچنان در حال مذاکره بودند، ولی در پایان روز و در حالی‌ که داشت خوابم می‌برد، مارکوس آمد و خبر داد: «همه‌ چیز تمومه دیگو. تست مجدد هم مثبت شده.» فدراسیون تصمیم گرفت نامم را از لیست تیم ملی خارج کند. دیگر ربطی به تیم ملی نداشتم.

 

جستجو
آرشیو تاریخی