کمتر تیم ایرانی و عربی دست رد به سینه «احمد نور» میزند
جواهر گرانبهای منطقه
وصال روحانـی
روزنامه نگار
انتقال اخیر احمد نوراللهی به تیم الوحده امارات سند تازهای از موفقیتهای دور از انتظار این هافبک مدبر ایرانی در شرایطی سخت و در محیطهایی است که تصور میرود باب میل بازیکنان ولو زبده ما نباشد.
دو سال پیش که این هافبک سختکوش پس از پشت سر گذاشتن فصلی درخشان برای پرسپولیس همپا با مهدی قایدی مهاجم کوچولو موچولو اما درخشان استقلال راهی باشگاه شباب الاهلی امارات شد، تقریباً همگان مطمئن بودند که این قایدی است که گوی سبقت و موفقیت را میرباید و در شباب به توفیقهای بیشتری میرسد و این نوراللهی است که زیر پایش سست نشان میدهد و توان ماندگاری در لیگ فوتبال امارات را نخواهد داشت. قضیه اما برعکس شد؛ در پایان فصل نخست حضور این دو بازیکن ایرانی در شباب الاهلی، این نوراللهی بود که این باشگاه برای ابقایش پای فشرد و این قایدی بود که تیم اماراتی جوابش کرد. به این ترتیب نوراللهی که دوستانش و فوتبالدوستان او را با اسم مخفف «احمد نور» صدا میزنند، برای فصل دوم هم در الشباب ماندنی شد ولی این باشگاه قایدی را که در طول فصل اول حضورش در لیگ امارات هرگز بازیکن فیکس این تیم نشد، به طور قرضی و برای مدت یک فصل به استقلال تهران دیپورت کرد.
همچنان در جایگاهی فراتر
حتی در تابستان جاری که «احمد نور» از الشباب جدا شده، بدون تیم نمانده و با قرارداد پر و پیمان تازهای به الوحده، دیگر تیم مطرح اماراتی پیوسته اما قایدی که از آبیهای تهرانی جدا شده و سودای بازگشت به شباب الاهلی را در سر داشت، با عکسالعمل سرد این باشگاه مواجه شده و دو سه روزی است که بلاتکلیف مانده است. استقلال قطعاً از جذب مجدد و قرضی وی استقبال میکند اما معلوم نیست در این وانفسای بیپولی تا چه حد بنیه تأمین مالی این قضیه را دارد و باشگاه دیگری در امارات هم تورش را برای صید مهاجم اسبق ایرانجوان بوشهر پهن نکرده است. احمد نور اما نه تنها قیمتش پایینتر نیامده و کمتر از گذشته در بورس نیست بلکه با انتقال به الوحده که درجات و امیدهای بالاتری از الشباب دارد، سومین فصل حضورش در لیگ امارات را در موقعیت ممتازتری آغاز میکند و جایگاه او همچنان فراتر از قایدی است که شاید به دلیل کمبودهای فیزیکی یا هر دلیل دیگری نتوانسته است تکنیک عالی خود را طوری به رخ بکشد که باشگاههای پولدار اماراتی همان طور به او نگاه کنند که به احمد نور مینگرند و تواناییهای وی را هرگز انکار نمیکنند.
مراتب ارتقای درجه یک هافبک تیزهوش
آخرین فصل حضور احمد نوراللهی بهترین فصل عضویت وی در پرسپولیس بود و او با ممارست در تمرینات و تیزهوشی در جریان مسابقات، ارتقای درجه چشمگیری پیدا کرد. قبلتر او را فقط یک هافبک وسط دفاعی موفق و توپ نگهدار میشناختند که آنقدر بر کارش مسلط است که حتی میتواند فراتر از کمال کامیابینیا، استاد بازی در این پست ظاهر شود اما وقتی میلاد سرلک هم به اصرار یحیی گلمحمدی در ترکیب سرخجامگان پایتخت ثبت شد، هم این مربی و هم احمد نور این اطمینان خاطر را یافتند که وی میتواند تغییر پست بدهد و جلوتر هم برود و به یک هافبک تهاجمی تبدیل شود و حتی در برخی روزها مهاجم کاذب تیم و فردی باشد که پشت مهاجم نوک اصلی ظاهر میشود و ضربات تکمیلی و منجر به گل را میزند. همسو با بالا رفتن نسبی گلهای زده نوراللهی، مربیان تیم ملی هم به او دلگرمتر شدند و بیشتر از گذشته به وی میدان دادند و او هر روز مهره ضروریتر و فیکستری در جمع «یوزها» جلوه کرد. این نگاهی بود که دراگان اسکوچیچ، سرمربی کروات تیم ملی طی زمامداری تقریباً سه سالهاش در این تیم و کارلوس کیروش سرمربی پرتغالی یوزها در دومین مقطع زمامداریاش در تیم ملی (که فقط سه ماه طول کشید) به احمد نور داشتند و بهرههای آن را هم برگرفتند.
ZOOM
ورود به جمع مردان دیرپا
اینک در اواسط اولین ماه از تابستان گرم سال 1402، احمد نور در حالی مهیای حضور در فصل بعدی لیگ امارات میشود که خوب میداند الوحده از او چه میخواهد و چه باید بکند تا دوباره همان هافبک با حساب و کتاب و بازیساز و گلزنی جلوه کند که تیمهای اماراتی قدر و ارزشهایش را دیدهاند و بر آن ارج میگذارند. اقامت طولانی مدت هافبکها و مدافعان ایرانی در لیگهای امارات و قطر واقعهای جدید و کمسابقه نیست و امید ابراهیمی و پژمان منتظری (که سرانجام در روزهای اخیر کفشهایش را آویخت) نمونههای بارز این جریانند. احمد نور اگر با توان فیزیکی بالا و هوش و مهارتهای فنیاش به این پروسه استمرار بخشد، به جمع این مردان دیرپا اضافه میشود و چون در گلزنی ماهرتر از آنها است، شاید روزی از آمار و بیلانهای آنان نیز عبور کند. او اینک بازیکنی است که کمتر تیم منطقه چه ایرانی و چه باشگاههای متعلق به کشورهای عربی خاورمیانه دست رد به سینهاش میزند. وی به واقع یک جواهر گرانبها است.