خاطره‌نگاری مشاور ستاره انگلیسی از روزهای آغازینش در مادرید

محافظان فیدل کاسترو در خدمت خانواده بکام

دو دهه پیش در چنین روزهایی دیوید بکام در یک انتقال جنجالی و بسیار مهم از منچستریونایتد به رئال مادرید پیوست. در آن روزها گفته می‌شد سرالکس فرگوسن در رختکن به سمت ستاره تیمش کفش پرتاب کرده و همین باعث شکرآب شدن رابطه این دو نفر شود. بکام یکی از منحصر بفردترین فوتبالیست‌های زمان خودش بود و انتقالش به رئال باعث توجه رسانه‌ای بسیار شد. حالا اندی برنال، مرد پشت صحنه این انتقال، خاطراتی از اولین روز رسیدن دیوید به مادرید تعریف کرده که خواندنی به نظر می‌رسد.
برنال در واقع مشاور، دستیار، مترجم و در اغلب اوقات محافظ شخصی بکام در اسپانیا بود.
بد نیست بدانید آژانس نقل و انتقالات SFX در آن سال‌ها تصمیم گرفته بود نماینده‌ای در اسپانیا داشته باشد که هم جوان و با انگیزه باشد و هم زبان اسپانیایی را به خوبی صحبت کند ‌چون آنها می‌خواستند بازیکنان زیادی را به اسپانیا بفرستند مثل بکام، مایکل اوون، امیل هسکی، ‌استیون جرارد و... به همین دلیل وقتی خرید دیوید بکام از سوی فلورنتینو پرس با رقم 25 میلیون یورو در تاریخ 17 ژوئن 2003 قطعی شد، اندی بهترین گزینه برای همراهی دیوید در رئال مادرید بود. از اینجا زندگی جدید اندی شروع شد؛ زندگی پر از پول، شکوه و اتفاقات عجیب. ساعت یک بعد ازظهر روز اول جولای ۲۰۰۳ دیوید با اندی و کل گروه به مادرید رسیدند. مستقیم به کلینیک پزشکی رفتند تا آزمایشات انجام شود. بعد از 2 ساعت آزمایش، آلفونسو دل کورال، رئیس کلینیک پزشکی گفت بکام در وضعیتی عالی برای بازی کردن به سر می‌برد. در آن زمان، روزنامه‌نگارهایی بودند که موتور کرایه کرده بودند تا سایه به سایه ماشین بکام در حرکت باشند، ‌بعضی دیگر هم خودشان را به مریضی زده بودند تا به کلینیک پزشکی بروند و کمی به بکام در آن روز نزدیک شوند و عکس اختصاصی از او بگیرند. برنال می‌گوید: «توصیف جنونی که وجود داشت خیلی سخت است. مثل یک فیلم جیمز باند شده بود.»
روز بعد یعنی دوم جولای، جنون طرفداران بابت حضور بکام به اوج رسید. بیش از 500 خبرنگار و 46 دوربین تلویزیونی از 5 قاره به مراسم معارفه ستاره انگلیسی آمده بودند. بکام با کت و شلوار به رنگ آبی آسمانی با پیراهن سفید و موهایی که به سبک سامورایی بسته بود با لبخند وارد صحنه شد. دی استفانو سمت راست او و فلورنتینو سمت چپ او قرار داشتند. او با پیراهن شماره 23 رئال که نمادی از شماره مایکل جوردن اسطوره بسکتبال امریکا بود، عکس گرفت و گفت: «خانم‌ها و آقایان، بودن در رئال مادرید رؤیایی بود که به حقیقت پیوست. ممنون از شما و زنده‌باد مادرید.» شبکه‌های BBC در انگلیس و CNN در امریکا مراسم را به طور زنده پخش می‌کردند.
 دقایقی بعد که دیوید با لباس کامل رئال مادرید وارد زمین شد تا اولین ضربات را به توپ بزند یک پسر بچه از حصار دور زمین فرار کرد و در حالی که پیراهنی بر تن داشت به سمت بکام دوید و او را در آغوش گرفت. برنال می‌گوید: «پسر بچه به طور غریزی دوید و مشکلی پیش نیامد. دیوید او را بغل کرد و به او یک پیراهن داد.» برنال می‌گوید: «طرفداران و خبرنگاران همه جا دنبال ما بودند؛ 24 ساعته. بیرون هتل می‌خوابیدند، با موتور و ماشین تعقیب‌مان می‌کردند. در روز اول این به ذهنم رسید که من و دیوید مثل پرنسس دایانا خواهیم مرد چون جار و جنجال و آشفتگی که وجود داشت، درست مثل روز مرگ دایانا بود.»
دیوید به همراه همسرش ویکتوریا آدامز به مادرید آمدند که او هم ستاره سرشناس آن روزهای موسیقی جهان بود. برنال می‌گوید: «برای آنها 2 محافظ کوبایی استخدام کردیم. محافظان سابق فیدل کاسترو. 2 نظامی انگلیسی در کنار آنها بودند که همیشه اطراف ماشین را چک می‌کردند و مسیرهای مخفی برای رفت و آمد را معرفی می‌کردند. اما اینها کافی نبود. پاپاراتزی‌ها همه جا همراه ما بودند. هر جا می‌رفتیم تعداد زیادی ماشین و موتور در کنارمان قرار داشتند و مدام عکس می‌گرفتند. یادم می‌آید روز اول حضور بکام در تمرین ماشین ما با سرعت 200 کیلومتر بر ساعت حرکت می‌کرد و آنها با همین سرعت ما را در بزرگراه تعقیب می‌کردند. سرعت آنقدر زیاد بود که بکام خواست ماشین بایستد چون حالت تهوع گرفته بود و استفراغ کرد!» اندی در مورد حس و حال روزهای اول بکام می‌گوید: «او به عنوان یک فوق ستاره در یونایتد و کاپیتان تیم ملی انگلیس آمد، اما با این حال هم روزهای اول استرس داشت. برای او بازی با زیدان، رونالدو، روبرتو کارلوس یا فیگو یک رؤیا بود. زبان اسپانیایی هم نمی‌دانست. سلام می‌گفت اما نه چیز دیگری، سعی می‌کردم به او آرامش بدهم، خیلی وقت‌ها مترجمش بودم، هر وقت با آنها بود، در کنارش قرار داشتم. همه بکام را دوست داشتند و بکام هم عاشق مادرید شده بود.»
جستجو
آرشیو تاریخی