صفحات
  • صفحه اول
  • مدیریت فوتبال
  • زیر چاپ
  • استقلال
  • منهای فوتبال
  • ورزش جهان
  • فوتبال ایران
  • پرسپولیس
  • پرونده
  • لژیونر
  • صفحه آخر
شماره هفت هزار و سیصد و سی و سه - ۰۱ تیر ۱۴۰۲
روزنامه ایران ورزشی - شماره هفت هزار و سیصد و سی و سه - ۰۱ تیر ۱۴۰۲ - صفحه ۳

با یقه‌گیری کنعانی زادگان برخورد کنید

این همه مربی در تیم ملی چه می‌کنند؟

وصال روحانـی
روزنامه نگار
تیم ملی فوتبال ایران فاتح جام نازل و پیش پا افتاده «کافاکاپ» شد اما اولین سؤالی که در دوره جدید سرمربیگری امیر قلعه‌نویی در این تیم ایجاد شده، این است که این همه مربی و به قولی‌ «دستیار» در این تیم چه می‌کنند و وظایف دقیق این همه مربی چیست؟
در اواخر سال 2006 هم که قلعه‌نویی سرمربی تیم ملی شد، آنقدر دستیار و کمک مربی و مشاور و آنالیزور به این تیم آورد که تعداد اعضای کادر فنی به رقم خیره کننده 17 رسید و مردم و ناظران مانده بودند که در این مورد چه بگویند. ابهام‌ها زمانی بیشتر شد که تیم ملی با آن لشکر سلم و تور به مسابقات جام ملت‌های آسیا اعزام شد و در یک‌چهارم نهایی در ضربات پنالتی تسلیم کره جنوبی و حذف شد.
پاداش و محصول به وجود آوردن چنان کادر فنی عریض و طویل و عاجزی چیزی جز برکناری سریع نمی‌توانست باشد. با این حال قلعه‌نویی بدون درس گرفتن از واقعه تلخ 16 سال پیش اینک نیز یک لشکر تازه از مربی و کمک مربی و دستیار و آنالیزور در اردوی تیم ملی جمع کرده است.
سؤال مهم و جاری و بدون پاسخ مانده این است که این آقایان در تیم ملی چه می‌کنند و وظایف حمید مطهری، رحمان رضایی، آندو تیموریان و مانیکونه و همچنین سعید الهویی که دستیار اول او به حساب می‌آید و وی را با استناد به اظهارات خودش «آقای ماتریس»(!) می‌نامند، دقیقاً چیست و هر یک از آنها و همچنین آنالیزورها و سایر نزدیکان قلعه‌نویی به کدام یک از حیطه‌ها رسیدگی می‌کنند؟ آیا اصولاً در تیم ملی آنقدر کار و زمینه و حوزه وجود دارد که این همه متصدی بخواهد یا دوستان را جمع کرده‌اند تا به خیال خودشان وزن نیمکت تیم ملی زیاد بشود؟
 
سوء تبلیغ بزرگی که
مهار نشد
سؤال عاجل‌تر و مهم‌تری که وجود دارد این است که در میان آن همه مربی ریز و درشت تیم ملی که از کنار خط بازی ایران و ازبکستان را تماشا و ظاهراً بر اوضاع مدیریت می‌کردند، آیا نباید حداقل یک نفرشان حسین کنعانی‌زادگان را که بانی آن کتک‌کاری و یقه‌گیری تأسف‌بار با بازیکنان حریف شد، با قدرت مهار و این قضیه رنج‌آور را در نطفه خفه می‌کرد تا تبدیل به یک سوء تبلیغ آشکار علیه یوزها نشود؟
 در میان این همه مربی که به شهرهای بیشکک و تاشکند رفته بودند، آیا نباید یکی دو نفرشان سریعاً ماجرای کنعانی‌زادگان را که اخراج شده بود، اما حاضر به خروج از میدان نبود و به یقه‌گیری با نفرات تیم رقیب مشغول شد و یک معرکه‌گیری تأسف‌بار را پی ریخت، به موقع و بلافاصله مهار و از گسترش یافتن آن جلوگیری می‌کردند؟
این اولین باری نیست که مدافع سابق پرسپولیس و بازیکن سال‌های اخیر تیم ملی تصمیم یک داور را برنمی‌تابد و مجادله می‌کند و توی شکم حریف می‌رود اما وقتی پای دیدارهای ملی پیش می‌آید و بحث حفظ اعتبار ورزشی یک کشور مطرح می‌شود، باید در این زمینه‌ها بسیار قاطع و بدون مماشات عمل کرد و بازیکن خاطی را که محیط را متشنج و تصویر بدی را از تیم ملی به اذهان متبادر ساخته، با اقتدار و به سرعت از زمین بیرون کشید و او را به هوش آورد. برای چنین بازیکنی باید مجازاتی در خور و اکید و شدید را مقرر کرد و حتی اگر کارت قرمز داور بی‌دلیل به او تعلق گرفته باشد، باز نباید به وی حق داد و از سزای اعمال نادرستش مبرا بماند.
اگر این همه مربی و دستیار و مشاور دور ژنرال رنگ و رو رفته و بی‌حال شده فوتبال ما را نگرفته بودند و او دست تنها بود، شاید می‌شد منفعل بودن کادر فنی و سرپرستی تیم ملی در قبال معرکه‌گیری کنعانی‌زادگان را تا حدی پذیرفت اما وقتی آن همه دستیار و همراه و «کمک» و «بازو»های چپ و راست سرمربی هم نتوانستند به سرعت برخوردهای تند فیزیکی و توهین‌های کلامی مدافع تیم ایران با حریفان را پایان بخشند و ماجرا را سرکوب کنند، بیش از پیش این سؤال به وجود می‌آید که سرمربی ایران این همه آدم ساکن و راکد را برای چه دور خودش جمع کرده و آیا آنها را فقط برای تماشای مسابقات تیم ملی به اینجا و آنجا می‌برد؟ شاید هم سؤال مهم‌تر و اصلی‌تر این باشد که آیا خود قلعه‌نویی در مرز 61 سالگی برای تصدی پست سرمربیگری ایران بیش از اندازه پیر و منفعل و فاقد قاطعیت نشده و اگر شده است، چرا «سر پیری» او را به این عنوان منصوب کرده‌اند؟

جستجو
آرشیو تاریخی