صفحات
  • صفحه اول
  • مدیریت فوتبال
  • زیر چاپ
  • استقلال
  • منهای فوتبال
  • ورزش جهان
  • فوتبال ایران
  • پرسپولیس
  • پرونده
  • لژیونر
  • صفحه آخر
شماره هفت هزار و سیصد و بیست و هشت - ۲۷ خرداد ۱۴۰۲
روزنامه ایران ورزشی - شماره هفت هزار و سیصد و بیست و هشت - ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ - صفحه ۱۶

برشی از یک کتاب

من زلاتان هستم

 

قسمت 9
دو هفته پیش زلاتان ابراهیموویچ برای همیشه از فوتبال خداحافظی کرد. به همین مناسبت ما می‌خواهیم در ۱۰ قسمت با زندگینامه او آشنا شویم. جالب اینجاست که او در اواخر کتاب «من زلاتان هستم» که برمی‌گردد به سال‌های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ علناً اقرار کرده بود دارد پیر می‌شود اما او یک دهه بعد هم همچنان در سطح اول فوتبال ماند. این قسمت از کتاب که به همان فصل ۲۰۱۲-۲۰۱۱ اشاره دارد را بخوانید:
یه مشکل وجود داشت. من حس می‌کردم انرژیم تموم شده. من تو هر بازی 100درصد توانم رو به کار می‌گرفتم و هیچ وقت همچین فشاری رو تحمل نکرده بودم. البته شاید عجیب باشه. من تا همین جا هم مشکلات زیادی داشتم و با چیزایی روبه‌رو شدم که تصورش برا خیلی‌ها سخته. از داستان رفتنم به بارسا تا دوران سختم تو اینتر. ولی حس می‌کردم این دفعه بیش از توانمه. ما باید قهرمان لیگ می‌شدیم و من باید تیمو رهبری می‌کردم. من هر بازی جوری بازی می‌کردم انگار فینال جام جهانیه. داشتم هزینه شو می‌دادم.
بدنم یه قدم عقب‌تر از ذهنم بود. باید یکی دو بازی نیمکت‌نشین می‌شدم. ولی آلگری تازه مربی میلان شده بود. می‌خواست به هر قیمت شده به قهرمانی برسه. اون می‌خواست زلاتان رو تو تیم داشته باشه. البته من سرزنشش نمی‌کنم اون فقط داشت کارشو انجام می‌‌داد. من هم می‌خواستم بازی کنم چون به فرم خوبی رسیده بودم و ریتمم رو پیدا کرده بودم. من حتی با پای شکسته هم می‌خواستم بازی کنم. من و آلگری به هم احترام می‌ذاشتیم. ولی خب من دیگه مثل قدیما جوون نبودم.
اصلاً مثل دورانم تو یوونتوس نبودم. هیکل من بزرگ شده بود و اصلاً فست فود نمی‌خوردم. نمی‌ذاشتم وزنم بالا بره و مواظب خورد و خوراکم بودم. همه بدنم پر از ماهیچه بود و من مسن‌تر شده بودم و به یه بازیکن متفاوت تبدیل شده بودم. دیگه یه بازیکن دریبل زن نبودم (مثل روزایی که تو آژاکس بازی می‌کردم). من یه مهاجم هیکلی بودم که باید باهوش‌تر بازی می‌کرد تا بتونه همه بازی تو زمین بمونه. ماه فوریه بود که دیگه حس کردم خسته شدم. این باید تو باشگاه مثل یه راز حفظ می‌شد ولی به بیرون درز کرد و رسانه‌ها شروع کردن به نوشتن.
 

 

جستجو
آرشیو تاریخی