تیمی که می خواست خودش باشد
آیسان سعیدی
روزنامهنگار ورزشی
برای اثبات راه طولانی در پیش است. اینکه از صفر خود را به صد برسانی و به همه ثابت کنی که وجود داری و هستی. اینکه بگویی آهای من اینجا هستم، من را ببینید. این مسیر با یک روز و دو روز و یک اتفاق میسر نمیشود. برای رسیدن به نقطه موجودیت باید رنج کشید و صبور بود. باید مرارت داشت و شکیبایی پیشه کرد و البته با تمام وجود کار کرد. یک اتفاق تنها محصول یک جرقه است. آتش همیشه از جرقه شروع میشود اما جرقه ابتدای راه است و برای آتش زدن باید همه چیز فراهم باشد. اینکه گرما به اندازهای برسد که آتش ناگهان شعله بکشد و لهیب بالا رود.
رسیدن به نقطه ثابت و اثبات موجودیت یک پروسه طولانی است. مسیری که سیتی تا به امروز رفته و حالا به قله جهان رسیده، مصداق عینی این گزاره است. آنها سالیان سال زیر سایه یونایتد قرار داشتند و کسی آنها را نمیدید. نام شهر منچستر با شیاطین قرمز رنگ مترادف شده بود و حتی طرفداران گذری و غیر حرفهای فوتبال شاید نمیدانستند که منچستر تیم دومی هم بهنام سیتی دارد! سیتی برای گذر از نام یونایتد و رسیدن به موجودیت مسیری طولانی طی کرد. مسیری که از بریز و بپاش دلارهای نفتی شیوخ قطر آغاز شد و در نهایت با رنج، مرارت و شکیبایی به قله اروپا رسید. ستارهها آمدند و رفتند و هر کدام در این مسیر نقش خود را ایفا کردند؛ آنها که بازیگران این نمایش باشکوه بودند تا سیتی اوج بگیرد و شناخته شود. هر ستارهای اثر خود را گذاشت و کارگردان این نمایش زیبا پپ بود. او که چند سالی تلاش کرد و کوشید تا انتهای داستان یک هپیاند باشد و دست آخر به آن رسید.
قهرمانی امروز سیتی مرهون یک تغییر موقعیت و یک تغییر فلسفه است. فلسفهای بهنام بودن و شدن. تیمی که میخواست خودش باشد؛ یک قهرمان و یک باشگاه واقعی.