به بهانه پایان هفته نخست لیگ ملتهای والیبال
دندههایی که خوب نمیچرخد!
کیوان ارزاقی
نویسنده و کارشناس والیبال
هفته نخست لیگ ملتهای والیبال به پایان رسید. تیم ملی والیبال ایران از چهار بازی خود، متحمل سه شکست شد و فقط در مقابل تیم چین برنده از زمین مسابقه بیرون آمد. برخلاف گذشته که معمولاً تیم شروع بدی داشت و به تدریج به مرز آمادگی و هماهنگی میرسید، متأسفانه این بار مسابقات را بد شروع کرد و به همان بدی روز اول، هفته نخست را به پایان رساند. دلایل زیادی برای شکستهای اخیر و نتیجه نگرفتن تیم ملی والیبال وجود دارد که برخی از آنها به این شرح است:
آنچه مهمتر از هر عاملی است اینکه تیم هنوز ترکیب اصلی خود را نشناخته و گویا بهروز عطایی سرمربی تیم بهواسطه این عدم شناخت مجبور است در هر بازی و هر دست با ترکیبی جدید تیم را راهی مسابقه کند. عدم ثبات نفرات در زمین، باعث شده کادر فنی در هر دست تعویضهای زیادی را انجام دهد تا شاید بتواند نتیجه بازی را به نفع ایران برگرداند اما نتایج بازیهای تیم ملی نشان داده که تعویضهای پیدرپی باعث نشده تا تیم با برد از زمین مسابقه بیرون بیاید. بدون شک تا وقتی ترکیب اصلی مشخص نشود در روی همین پاشنه خواهد چرخید.
تبدیل شدن زمین مسابقه به محله برو بیا، باعث شده بازیکنان تیم ملی چنان بدون برنامه، سردرگم و ناهماهنگ بازی کنند که در برخی مواقع حتی از گرفتن سادهترین توپها و امتیازات عاجز باشند. نداشتن ترکیب ثابت، باعث بیاعتمادی و ناهماهنگی زیادی شده است.
سالها خوابیدن در باد اسم و پاسهای سعید معروف ما را به اینجا رسانده که پس از طی دوران طلایی والیبال، حالا صاحب پاسور طراز اولی در تیم ملی نیستیم. در تمام این سالها یک سعید معروف بود و تمام. در حال حاضر هر دو پاسور تیم ملی پاسورهای متوسطی هستند که امکان مدیریت زمین و عوض کردن شرایط بازی در موقعیتهای سخت را ندارند و حتی سرمربی تیم ملی نیز به هیچ یک از این دو پاسور اعتماد کامل ندارد چرا که آنها را هم همچون سایر بازیکنان دائماً تعویض میکند. بعید میدانم هیچ والیبالیست و اسپکری از تعویض و جابهجایی مکرر پاسور خاطره خوبی داشته باشد!
در این دوره از مسابقات پای تیم ملی در همه قسمتها و دندهها میلَنگید. روی تور خوب نبودیم. توپگیری نکردیم. توپهای برگشتی را به امتیاز تبدیل نکردیم. سرویسهای چندان مؤثری نزدیم و... ظاهراً سرمربی تیم ملی در سفر به ژاپن چند بازیکن سرعتیزن را در تهران جا گذاشته بود! در اینکه باید در عرصههای مهم بینالمللی به جوانان میدان و بها داد شکی نیست اما آیا «محمد ولیزاده» در این مسابقات کارنامه قابل قبولی داشته و سطح توقعات مربیان را برآورده کرده که باز هم در ترکیب اصلی هفته بعد قرار بگیرد؟! در بین سرعتیزنان نامآشنای والیبال ایران که راهی ژاپن نشدند، هیچ کدام ظرفیت و توان آنکه در بین بازیکنان فعلی تیم ملی باشند را ندارند؟
بدون شک در آینده از «پوریا حسین خانزاده» بازیکن قدرتیزن تیم ملی زیاد خواهیم شنید و این بازیکن پتانسیل آن را دارد تا در بهترین تیمهای باشگاهی دنیا بازی کند اما با توجه به بیتجربه بودنش در مسابقات بینالمللی، گاه اصرار بر استفاده زیاد از او باعث شد که کیفیت بازی و عملکردش بشدت افت و کاهش پیدا کند. هر چند از هفته بعد و با شناختهشدن این بازیکنان و آنالیزشان توسط حریفان، کار برای او و تیم ملی سختتر خواهد شد اما میتوان با استفاده از این بازیکن در موقعیتهای درست و بزنگاه، کارآییاش را افزایش داد.
در این دوره از مسابقات فقط تیم ملی جمهوری اسلامی ایران جوانگرایی نکرده بلکه کافی است نگاهی به بازیکنان تیمهای لهستان، آلمان، ایتالیا و... بیندازیم. بسیاری از تیمهای حاضر در لیگ ملتها برای مسابقات المپیک دست به تغییر و جوانگرایی زدهاند پس نتایج بد تیم ملی و شکستهای اخیر را پشت واژه جوانگرایی مخفی نکنیم. این چه جوانگرایی است که «محمد طاهر وادی» با 33 سال سن، همین یکی دو سال پیش در ترکیب اصلی تیم ملی قرار گرفت و گویا قرار است حالا حالاها هم برای تیم بازی کند!
نداشتن بازیهای تدارکاتی و جوانگرایی باعث شکست تیم ملی در هفته نخست نشد. نشناختن ترکیب اصلی، نداشتن پاسوری مطمئن و در حد مسابقات بینالمللی، اصرار بر استفاده از بازیکنان بیکیفیت و عدم حضور چند سرعتیزن خوب چنین نتایجی را باعث شد. قاعدتاً اگر دندههای تیم ملی در مسابقات آینده نیز بر همین روال بچرخد شاهد شکستهای سنگینتر این تیم خواهیم بود.