ناصرخان، روحت شاد
زندهترین پس از مرگ
امروز، دوم خرداد است. احتمالاً تقویم، شما را به یاد دهها خاطره و اتفاق میاندازد که بدون تردید یکی از آنها، سالروز پرواز عقاب است. سالگرد خداحافظی ابدی با ناصر حجازی، دروازهبان اسطورهای و پیشکسوت نامدار تاریخ فوتبال ایران. او را با هزاران خاطره شیرین به یاد میآوریم. با آن چهره مغرور و کاریزمای عجیب، با کلام آرام و کلمات سرخ. ناصر حجازی فقط متعلق به استقلالیها نبود. این را اشک پرسپولیسیها در روز دوم خرداد سال 1390 ثابت کرد و البته یک شاهد جدی در موردش حرف میزند؛ آتیلا پسر ناصر: «بابا کاریزما داشت. او احساساتی بود و ما تلاش کردیم این احساسات را برای همیشه حفظ کنیم به همین خاطر، پس از فوتش، گوشی بابا را روشن گذاشتیم و حتی به پیامهای پرمحبت مردم جواب میدادیم. در این مملکت، هر کسی نمیتواند آنقدر محبوب باشد که بعد از مرگ، مردم کوچه و خیابان با قلبشان برایش پیامک ارسال کنند. انگار بابا بعد از مرگ، زندهتر شد. او فقط پدر من نبود، همه با ناصر حجازی احساس نزدیکی میکردند.» جالب اینکه نازی خانم، همسر ناصر هم خاطراتی از زنده بودن او دارد: «هنوز هم مرگ او را باور نمیکنم. گاهی انگار در نزدیکترین فاصله به من میگوید نازی قبل از اینکه بخوابی، درها را قفل کن. او همین حالا هم هوای من و بچهها را دارد. انگار در خانه، مراقب ماست.»
امروز دوم خرداد است و ما به ناصر حجازی فکر میکنیم. به زبان آتشین و پر از انتقاد او. به رویاهایش برای تیم ملی که هرگز به آن نرسید. به دعوتنامه از باشگاه منچستریونایتد و قانون احمقانهای که نگذاشت حجازی لژیونر شود. او اما در دل ایرانیها برای همیشه زنده است، در دل هواداران فوتبال. ناصر حجازی، چهره مغرور عشق و فوتبال بود. عاشقانه زیست و با یک دنیا عشق از سوی طرفدارانش، سفر ابدی را آغاز کرد؛ هر چند اعضای خانوادهاش میگویند از همان روز به بعد، زندهتر شد.