در حافظه موقت ذخیره شد...
زیدان و مورینیو نخواستیم، چطور به عنایتی رسیدید؟
روزنامه نگار
رضا عنایتی حالا سرمربی تیم امید است و بدون شک کار سختی در پیش دارد. میگویند وقتی کسی انتخابی میکند باید به انتخابش احترام گذاشت. مثل ازدواج، انتخاب رشته تحصیلی، خانه، خودرو یا هر چیز دیگری. یکسری از انتخابها هستند که اگر یک درصد اشتباه از آب در بیایند فقط یقه صاحب آن تصمیم و آن انتخاب را میگیرند. یعنی گزندی به بقیه نمیرسد و بیشتر خود فرد متضرر میشود اما یکسری تصمیمها و انتخابها هستند که روی نتایج، افکار، احساسات و ... میلیونها آدم تأثیر میگذارند. مثل تصمیم گرفتن برای جنگیدن، تخصیص یارانه، افزایش قیمت بنزین و ... .
به نظرم انتخاب سرمربی برای تیم امید هم از آن دسته انتخابهایی است که میلیونها نفر را درگیر خودش میکند. سالهاست که رسانههای مختلف از ناکامی این بچه سرراهی فوتبال ایران نوشتهاند. سالهاست که همه تیترها فقط حسرت بوده و حسرت و اینکه ۴ سال بعد همه چیز جبران میشود! سالهاست که پس از هر ناکامی و عدم صعود به المپیک خیلیها نوشتهاند که از همین امروز شروع کنید و تیم جدید را بسازید اما هیچ گوش شنوایی نیست؛ شاید هم هست و نمیخواهند بشنوند، مثل خیلی چیزهای دیگر در این مملکت که هی میزنیم پشت دستهایمان و میگوییم: «آخر کار به این سادگی!مگر میشود که انجام نشود؟»
بگذریم؛ حالا تیم را دو دستی تقدیم رضا عنایتی کردهاند. فردی متشخص که بازیکن خوبی با آمار و عملکردی درخشان هم بوده؛ البته بیشتر در رده باشگاهی. او فروغ زیادی در رده ملی نداشت و همان زمان که به تیم ملی دعوت نمیشد خیلیها میگفتند پشت امثال علی داییها مانده!
با این حال او رضا عنایتی است، آقای گل در استقلال و ابومسلم خراسان و البته آقای گل تاریخ لیگ ایران با ۱۴۷ گل زده اما مگر خود عنایتی قرار است برای تیم امید بازی کند و برای این تیم گل بزند؟ عنایتی تیم هوادار را از لیگ دسته اول به لیگ برتر آورد اما آیا این اتفاق دلیل متقنی است برای اینکه هدایت تیم امید را به او بدهند؟
خیلیها میگویند در بین همه گزینههایی که مطرح بودهاند عنایتی بهترین گزینه است.گزینههایی مثل ربیعی، حسینی، درخشان، سعید دقیقی، رسول خطیبی، محمود فکری و... اما سؤال اصلی این است که چرا گزینه بهتری و حتی گزینه خارجی را سرمربی تیم امید نکردید؟ چرا و چطور تیم امید برایتان بیاهمیت است که همیشه همه چیزش را پشت گوش میاندازید و طوری رفتار میکنید که باری به هر جهت و هر اتفاقی که افتاد، افتاد! هر بار که تیم امید نتیجه نمیگیرد و به المپیک نمیرسد نسلی از جوانان با استعدادش میسوزند و از بین میروند، حسرتها بیشتر و بیشتر میشوند و کار میرسد به جایی که مقابل نرفتن تیم امید به المپیک مینویسند: «۵۰ سال!»
مشکلی نیست، انتخابتان را کردهاید و ما هم به عنوان رسانه از آقا رضا عنایتی حمایت میکنیم، برایش آرزوی موفقیت داریم و میدانیم که کار سختی در پیش دارد اما آقا رضا نگران چیزی نباشد، چرا که اگر باز هم تیم امید نتیجه نگیرد همه آن تیترهای کلیشهای که حتی نیاز نیست فونتشان را عوض کنیم خرج میکنیم، از امیدی که ناامید شد مینویسیم و یک چهار سال دیگر میگذاریم روی حسرتهایی که به آن عادت کردهایم. آقایان، دوستان، رفقا! ما زیدان و مورینیو نخواستیم اما شما میمانید و تیم امیدتان!