آخرین برگ کتاب پرحاشیه حبیب
شیرازی بیخیال هیأت فوتبال شد!
ایمان گودرزی
روزنامه نگار
کتابهای تاریخ همیشه بهترین درسهای زندگی را به مخاطبان خود میدهند اما هیچوقت افرادی که روی صندلی مدیریت هستند از آن درس نمیگیرند. ماندن در قدرت به هر قیمتی، یکی از دلایل از بین رفتن کاراکتر بسیاری از شخصیتهای بزرگ تاریخ است. همیشه در آخر اما، به جمله کلیشهای «این میز و صندلی به کسی وفا نمیکند» میرسیم. داستان هیأت فوتبال استان تهران یک نمونه بسیار کوچکی از داستانهای تاریخی پادشاهان و سلسلهها خواهد بود، کسی که با ورود به هیأت خودش را مثل تمام تازه به دورانهای به قدرت رسیده صاحب ابدی سمتش میدانست بالاخره به جایی رسید که نامه استعفایش را دودستی تقدیم مقامات کند.
بالاخره دوران طولانی حضور شیرازی و اعضای پرشمار خانوادهاش در هیأت فوتبال تهران بدون هیچ دستاورد خاصی به پایان رسید. فوتبال تهران در این سالها، آتش زیر خاکستر بود و بالاخره این آتش گریبان افرادی که فکر میکردند ابدی هستند و هر کاری که دوست داشتند بر سر این فوتبال آوردند را گرفت.
هر چقدر که حبیب شیرازی پروندههایش را زیر بغل زد و در این برنامه و آن برنامه حضور پیدا کرد در نهایت هیچکدام از بهانهها و توجیههایی که آوردند کسی را قانع نکرد و عملاً جایی برای دفاع از خودش باقی نگذاشت تا اینکه مجبور به جمع کردن کولهبارش از فوتبال تهران شد. فوتبال پایتخت با وجود داشتن جمعیت میلیونی و چند تیم لیگ برتری، از کمترین زیرساختهای ممکن برخوردار است. با وجود ضعف وحشتناک در زیرساختها اما شیرازی و دوستانش در رده پایه لیگهای موازی زیادی ایجاد کردهاند و امتیاز باشگاههای پرشماری را به فروش رساندهاند. حداقل در شایعات که اینطور است. باشگاههایی که بازیهایشان ساعت ۸ صبح روزهای زمستان در زمینهای نامرغوب و گاهی با داورهای کت و شلواری برگزار میشود.
فوتبال تهران صبرش به سر رسید و آنقدر فضاحت در آن به بار آمد که دیگر هیچ چیز در آن، کتمانکردنی نیست. این فوتبال نیاز به نیرو و دوران جدیدی دارد، حالا دیگر دورانی که تصمیمهای مهم هیأت فوتبال به یک خانواده و چند دوست نزدیک سپرده میشد، دورانی که درآمدزایی از خرید و فروش تیمها و اداره فوتبال پایه به شیوه بنگاهداری بود، دورانی که سپردن هشت مسئولیت مختلف به «آقازاده» با محوریت داشتن «ژن خوب» وجود داشت و دوران مهندسی انتخابات و برکناری سریع همه آنهایی که به رئیس مستقر رأی ندادهاند به پایان رسید.
این آقا زمان کمی نداشت و شاید اگر کمی باهوشتر عمل میکرد میتوانست هم خدمتی به فوتبال کرده باشد و هم سمتش را برای زمان بیشتری حفظ کند اما به هر حال اینطور از شایعات به نظر میرسد که ترجیح شیرازی فروختن معصومیت پسر بچههای ردههای پایه به پول و دلالها بود، این فوتبال یک قدم تا نابودی فاصله داشت و شما بودید که با مدیریت سؤال برانگیزتان فوتبال تهران را مسخره خاص و عام کرده بودید.
همه چیز روشن بود و با اینکه کمی دیر بود اما خوشحالیم که مقاومت شیرازی به پایان رسید و ترجیح داد برای اینکه بدنامی بیشتری از خود به جای نگذارد تاج و تخت را رها کند و به کانون بسیار گرم خانواده برگردد.
روز گذشته رسماً حبیبالله شیرازی از سمتش استعفا داد تا حالا فکر تازهای فوتبال پراستعداد تهران را اداره کند. بنا بر قانون احمدرضا براتی، نایب رئیس هیأت فوتبال به عنوان سرپرست انتخاب شد تا ببینیم که فصل تازه فوتبال تهران چطور رقم خواهد خورد.
براتی یک حقوقدان است که با شرایط خاصی وارد عرصه مدیریت بر فوتبال شد و حالا اصلاً دلش نمیخواهد حضور در هیأت رئیسه را از دست بدهد. او فعلاً سرپرستی هیأت فوتبال را برعهده گرفته اما احتمالاً این کافی نیست و براتی به زودی در انتخابات شرکت میکند و رئیس هیأت فوتبال هم میشود.