شماره : 6582 /
۱۳۹۹ دوشنبه ۳۱ شهريور
|
دو بازنده
سپاهان و شهرخودرو دو نماینده ایران در آسیا با شکستهای تکراری و قابل پیشبینی خداحافظی تلخ و زودهنگامی با آسیا داشتند. آنچه ثابت کرد که برای موفقیت در آسیا نمیتوان به فرمولهای تکراری و کلیشهای دل بست و این تصمیمات تنها مصرف داخلی دارند. ناکامی سپاهان و شهرخودرو چه پیامی برای فوتبال ایران دارد؟ پرونده امروز این سؤال را واکاوی میکند. فاجعه مدیریتی پشت شکستهای متوالی شهرخودرو و سپاهان
مغزهای کوچک زنگزده
علی کمانگری
دو شکست یک بر صفر برای شهرخودرو و دو شکست 2 بر صفر برای سپاهان. دو سرمربی بسیار جوان فوتبال ایران، مهدی رحمتی و محرم نویدکیا در ابتدای حضورشان در عرصه مربیگری به سنگ سختی خورده بودند و شکستشان از قبل هم قابل پیشبینی بود. تیم مشهدی که بدون خریدهای جدیدش و با از دست دادن ستون خط دفاعی خود، مرادمند، به قطر سفر کرده بود و تیم اصفهانی هم با وجود حفظ تمامی نفرات و جذب اسماعیلیفر و نژادمهدی، در حالی به قطر میرفت که باید با گرانترین تیم قاره (النصر) و ژاوی مربی و کاسورلای بازیکن برای صعود میجنگید. با نتایج رقم خورده، شهرخودرو رسماً از گردونه رقابتها کنار رفت و سپاهان هم برای صعود نیاز به معجزه دارد. حال امید فوتبال ایران در هفتههای آتی به سرخابیهای پایتخت است تا حداقل ایران بدون نماینده در مرحله حذفی مسابقات نباشد. سپاهان و شهرخودرو، شاید از بعد فنی در دومین دیدارهایشان چندان مستحق شکست نبودند. شهرخودرو نزدیک به ۶۵٪ مالکیت توپ داشت و دو موقعیت خوب گلزنی هم خلق کرد. سپاهان هم بیشتر از حریفش شوت زد و هم مالکیت توپ بیشتری داشت، حتی دروازهبان تیم النصر، برد جونز، به واسطه ۸ مهاری که داشت، سومین بازیکن هفته چهارم لیگ قهرمانان آسیا هم شد. با همه این تفاسیر، شکست این دو تیم برای فوتبال ایران و این سبک از مدیریت لازم بود. تصور کنید این دو باشگاه با مربیان جوان و تازهکارشان که هیچ سابقه مربیگری ندارند، در این دو مسابقه نتیجه میگرفتند و در نهایت هم از گروهشان صعود میکردند؛ آنگاه هر مدیر کمدانشی تصور میکرد میتواند پیشکسوت محبوب یک باشگاه یا بازیکن مسن و باتجربه تیمش را به یک باره به عنوان سرمربی انتخاب کند و بعد هم نتیجه بگیرد.
فوتبال ایران باید بداند فوتبال در قاره آسیا و سراسر جهان سالهاست که روی اصول، برنامهریزی و تمام عباراتی که برای مدیر ایرانی کلیشهای و بیفایده جلوه میکند، جلو میرود. فوتبال ایران باید بداند دیگر کاریزمای فلان مربی، محبوبیت یک بازیکن، تجربه دیگری و داد و فریادهای لب خط آن یکی، اگر پشتوانهای به اسم «دانش فنی» نداشته باشد، ره به جایی نخواهد برد. فوتبال ایران باید بداند دیگر نمیتوان تنها روی عباراتی چون «غیرت بچهها» و «غیرت زبانزد ایرانی» حساب کرد و جلو رفت. مدیر ایرانی و فوتبال ایران باید بداند آنچه نخنما شده، آنچه یک کلیشه بیثمر است، مانور پوپولیستی روی کلماتی مثل «غیرت» و «تعصب» است، نه کلماتی که تنها در ذهن زنگزده مدیر ایرانی کلیشهای فرض میشود.
آری، شهر خودرو باید میباخت تا مالک باشگاهش متوجه شود در تقابل سرمربی و بازیکنش، نباید پشت سرمربی را خالی کند و یک هفته بعد، آن بازیکن را سرمربی تیم. سپاهان هم باید میباخت تا مدیران این باشگاه برای 4 مسابقه حساس در لیگ قهرمانان آسیا روی یک سرمایه باشگاه قمار نکنند. آنها میتوانستند بعد از رقابتهای لیگ قهرمانان تیم را به طور کامل به محرم بسپارند و برای این مسابقات، حداقل دستیار قلعهنویی، تکسیرا را سرمربی تیم نگه میداشتند که روی بازیکنان این تیم هم شناخت بهتری داشت. فراموش نکنیم قبل از این دو مسابقه، سپاهان تنها یک امتیاز با صدر جدول فاصله داشت و کاملاً از شانس صعود برخوردار بود. صعودی که خود میتوانست چند صد هزار دلار را به حساب باشگاه واریز کند. اما اینجا ایران است؛ تعقل و تدبر، آخرین حلقه زنجیر تصمیمگیری یک مجموعه مدیریتی محسوب میشود!
سپاهان و شهرخودرو، در جست و جوی هیچ
بدون حرف و هدف در آسیا
سام ستارزاده
فوتبال ما مدت مدیدی را با یاد خاطرات شیرین سالهایی که باشگاههای عربی زنگ تفریح همتایان ایرانیشان بودند در غفلت سرکرده و هنوز هم از این خواب غفلت بیدار نشده؛ کما اینکه اگر امروز هم به خود بیاید، کمی دیر است. عملکرد سپاهان و شهرخودرو در مسابقات امسال به قدری ضعیف بوده که آن را یک بیدارباش برای لیگ برتر بخوانیم؛ هرچند میدانیم از ابتدا نیز از این دو نماینده ما انتظار قهرمانی آسیا نمیرفت.
شهرخودرو در 5 بازی آسیایی نخست تاریخش (با احتساب پلیآف) موفق به گلزنی نشد و تنها از السیلیه قطر گل نخورد. طلاییهای اصفهان نیز سوای یادگاری قشنگی که در شهر العین برجای گذاشتند، در سه دیدار اخیرشان 7 گل از دو مدعی امسال لیگ قهرمانان آسیا دریافت کردهاند، بدون اینکه گلی به ثمر برسانند. هر چقدر نماینده مشهد در لیگ هم آمار متوسطی در دفاع و حمله داشت، سپاهان در هر دوی این آمار سومین تیم برتر لیگ بود.
شاید همین نمایش شاگردان نویدکیا اگر مقابل التعاون یا شباب الاهلی اجرا میشد، اسطوره فوتبال اصفهان دوران سرمربیگریاش را با شش امتیاز استارت میزد. اما به هر ترتیب، استیصال دو پرچمدار فوتبال باشگاهی ایران در گلزنی به حریفان و گل نخوردن از آنان گواه این است که میانگین گل نازل لیگ برتر در فصول اخیر مربوط به سیستم دفاعی باشگاههای داخلی نیست؛ بلکه از خلأهای فنی ناشی میشود که گویا پرداختن به آنها برای کسی سودی ندارد.
آنچه در گروهی آسیا به مشهدیهای حذف شده و سپاهانیهای کمامید لطمه زد، بیثباتیها روی نیمکت بود؛ بیثباتیهایی که از بیبرنامگی و بیتوجهی مالکان دو باشگاه به دستاوردهای آسیایی پیش رو نشأت میگرفت. اگر در اصفهان قرار بر کار با محرم بود، قرارداد وی میتوانست زودتر بسته شود تا شاگرانش هماهنگتر در آسیا بازیکنند و سرمربی آیندهدار سپاهان عاجزانه نگوید که نمیتواند برای آسیا کاری انجام دهد. در شهرخودرو نیز جدای از نقدهای صحیحی که به انتخاب سیدمهدی رحمتی شد، حداقل میشد نگذاشت تیم با پنجره بسته و جلسات تمرینی اندک زیر نظر سرمربی جدید عازم قطر شود؛ آن هم با دو سنگربان کمتجربه.
نه عنابیهای مشهد و نه طلاییپوشان اصفهان بابت شکست و حذف شماتت نمیشوند. اما آنچه از هر دو انتظار میرفت و در شهرخودرو دیده نشد (و در سپاهان کمابیش به چشم خورد) یک آمادهسازی درخور برای حضور با حداکثر قوا در این میادین بود. حضور در چنین آوردگاههای آسیایی برای هر باشگاهی یک فرصت بینظیر است برای تجربهاندوزی و ایجاد ارتباط با غولهای باشگاهی که در همسایگیاش فعالیت میکنند؛ همانطور که التعاون عربستان، شارجه امارات و الشرطه که لیگ کشورش به شکل بسیار نامنظمی برگزار میشود قدر این موهبت را دانستند؛ اما دو تیم شایسته و بازیکنساز کشورمان بیشتر از گشودن چشم روی این موقعیت، آن را مانند کبوتری از دستانشان به آسمان فرستادند.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو