فوتبال انگلیس در سوگ اسطوره فارست
وداع با پیکاسوی فوتبال
خبر درگذشت جان رابرتسون، ستاره اسکاتلندی و اسطوره ناتینگهام فارست، جامعه فوتبال انگلیس را در روزهای پایانی سال شوکه کرد. بازیکنی که با قامتی معمولی، چهرهای بیتکلف و سیگاری همیشگی میان انگشتانش، به یکی از تأثیرگذارترین چهرههای فوتبال اروپا در اواخر دهه هفتاد میلادی بدل شد و نقش اساسی در دو قهرمانی متوالی فارست در جام باشگاههای اروپا داشت. رابرتسون (متولد ۱۹۵۳) در نوجوانی به انگلستان آمد و خیلی زود از یک وینگر معمولی به بازیکنی تبدیل شد که برای توصیفش از تشبیههای بزرگ استفاده میکردند. برایان کلاف، سرمربی افسانهای ناتینگهام فارست، او را «پیکاسوی فوتبال» مینامید؛ بازیکنی که با تصمیمهای ساده، پاسهای دقیق و ضربات ناگهانیاش بازی را تغییر میداد. بسیاری از همدورهایها باور داشتند، او در اوج خود بهترین وینگر اروپا بود؛ بازیکنی که همانقدر که گل میزد، برای دیگران موقعیت میساخت.
اوج شهرت رابرتسون به سالهای ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ بازمیگردد؛ وقتی فارست بهطرزی شگفتانگیز، دو بار پیاپی جام اروپا را فتح کرد. در فینال ۱۹۷۹ برابر مالمو، این رابرتسون بود که با حرکت و سانتری دقیق، زمینهساز گل قهرمانی شد. یک سال بعد در مادرید، او خود گل زد؛ شوتی که با روی پای بیرون به گوشه دروازه رفت و فارست را دوباره روی سکوی نخست اروپا قرار داد. همان شب بود که خیلیها پذیرفتند این بازیکن آرام، رسماً در جمع بزرگان تاریخ جای گرفته است. با این حال، شهرت جهانی هرگز به اندازه شایستگیهایش با او همراه نشد. نه در فهرست توپ طلا دیده شد و نه در مقایسه با ستارههای همنسلش نامش زیاد تکرار شد. شاید چون سبک زندگیاش معمولی بود، شاید بهدلیل ظاهر بیادعا یا سیگار همیشه روشنش. اما در زمین، چیزی کم نداشت؛ تکنیک، هوش، و شجاعت. جان مکگاورن، کاپیتان آن تیم تاریخی، بعدها گفت: «اگر بخواهم مقایسه کنم، باید بگویم رابرتسون مثل رایان گیگز بود، اما با کیفیت برابر و قدرتمند در هر دو پا.»
رابرتسون پس از دوران بازی، مدتی به مربیگری روی آورد و در تیمهایی چون نوریچ سیتی و کنار مارتین اونیل در تیمهای مختلف نقش دستیار را ایفا کرد. او بهواسطه شخصیت گرم، حس شوخطبعی و حافظه شگفتانگیز از خاطرات فوتبال، غالباً مرکز توجه جمعهای دوستانه بود. با این همه، زندگی شخصیاش خالی از رنج نبود.
او دخترش جسیکا را که با ناتوانی شدید جسمی به دنیا آمده بود، در سیزده سالگی از دست داد و سالها بعد نیز با بیماری پارکینسون دستوپنجه نرم کرد؛ بیماریای که در نهایت او را از پا انداخت. آنچه رابرتسون را ماندگار میکند، فقط آمار و افتخارات نیست؛ بلکه نقشی است که در هویت ناتینگهامفارست ایفا کرد. او برای هواداران، نماد تیمی بود که بدون ستارههای پرزرق و برق، با انضباط تاکتیکی و خلاقیت فردی چند بازیکن بویژه خودش، حریفان بزرگ اروپا را کنار زد. بسیاری از هواداران فارست معتقدند بهترین بازیکن تاریخ ۱۶۰ساله باشگاه همین «جیآر» بوده و هنوز هم ایده نامگذاری یکی از سکوهای ورزشگاه سیتیگراند به نام او، خواستهای جدی در بین طرفداران است. امروز، با مرور تصاویر و روایتها، روشن است که میراث رابرتسون صرفاً به دو جام اروپایی محدود نمیشود. او نمونهای از بازیکنی بود که بدون هیاهو، با بازی ساده و مؤثر، تاریخ ساخت؛ بازیکنی که نشان داد نابغه بودن همیشه به فریاد و نمایش نیاز ندارد. جادوگری که هر بار توپ به پایش میرسید، سکوها نفس را در سینه حبس میکردند.
