تاتنهام دیگر جزو «بیگ سیکس» انگلیس نیست
سقوط از قلههای اروپا به دره بحران
تاتنهام که زمانی فینالیست لیگ قهرمانان اروپا بود و خود را بهعنوان یکی از قدرتهای بلامنازع فوتبال انگلیس تثبیت کرده بود، اکنون با واقعیتی تلخ روبهروست؛ خروج از جمع «شش تیم بزرگ» (Big Six) لیگ برتر. این تنزل جایگاه، نتیجه سالها سوءمدیریت، اهمال در بازسازی ترکیب و استراتژیهای اشتباه مدیریتی است که این باشگاه شمال لندنی را از مدعی قهرمانی به تیمی میانه جدولی و حتی در معرض خطر سقوط تبدیل کرده است.
زیرساختهای عالی
نتایج فاجعهبار
تاتنهام از نظر سختافزاری چیزی کم ندارد؛ ورزشگاه میلیارد پوندی این تیم و کمپ تمرینی «هاتسپر وی» در سطح جهانی بینظیرند. با این حال، تضاد میان این شکوه ظاهری و عملکرد فنی تیم در سال ۲۰۲۴ به اوج خود رسید. ثبت کمترین پیروزی خانگی از زمان جنگ جهانی اول، نشاندهنده فروپاشی دژ سفیدهاست. دنیل لوی و هلدینگ ENIC اگرچه زیرساختها را دگرگون کردند، اما در انتقال این موفقیت اقتصادی به مستطیل سبز ناکام ماندند.
میراثی که دود شد
دوران درخشان مائوریسیو پوچتینو و حضور چهار فصل پیاپی در لیگ قهرمانان، با هسته مرکزی قدرتمندی شامل هری کین، سونهیونگ مین، دله الی و کریستین اریکسن (موسوم به DESK) رقم خورد. اما هشدار پوچتینو مبنی بر نیاز به یک «بازسازی دردناک» نادیده گرفته شد. ۱۸ماه سکوت در بازار نقلوانتقالات، رمق این تیم طلایی را گرفت. با جدایی تدریجی ستارگان و در نهایت هری کین، تاتنهام نهتنها جایگزینهای شایستهای پیدا نکرد، بلکه با خریدهای گرانقیمت اما بیکیفیت مانند ندومبله و ریچارلیسون، بودجه خود را هدر داد.
بدون هویت
تغییر رویکرد ناگهانی از فوتبال تهاجمی به سبکهای دفاعی ژوزه مورینیو و آنتونیو کونته، هویت باشگاه را خدشهدار کرد. این مربیان که به بودجههای کلان عادت داشتند، در ساختار اقتصادی سختگیرانه تاتنهام شکست خوردند. اکنون حتی با حضور توماس فرانک، تیم نهتنها جذاب بازی نمیکند، بلکه روحیه برتریجویی خود را نیز از دست داده است. تاتنهام که فصل
2025-2024 را در رده هفدهم به پایان رساند، اکنون در میانههای جدول دستوپا میزند.
فرجام یک سقوط
امروز تاتنهام دیگر آن غول ترسناک سابق نیست. عدم تمایل به پرداخت دستمزدهای رقابتی و اصرار دنیل لوی بر پیروزی در تمام مذاکرات تجاری به قیمت از دست رفتن فرصتهای ورزشی، باشگاه را به بنبست کشانده است. تاتنهام شاید هنوز نام بزرگی داشته باشد، اما واقعیت میدان نشان میدهد که آنها دیگر بخشی از نخبگان جزیره نیستند و اگر تحولی ساختاری رخ ندهد، کابوس سقوط در سالهای آینده چندان دور از ذهن نخواهد بود.
