فوتبال به یادماندنی اینترمیلان-بارسلونا
فصل جدید تاریخ
سیدعلی بلند نظر
روزنامهنگار
بعد از 210 دقیقه بازی و 13 گل، اینترمیلان برای دومین بار در سه سال به فینال لیگ قهرمانان رسید، آنها در برابر سه کامبک فوقالعاده بارسلونا جان سالم به در بردند و با کامبک خودشان به برتری 7-6 رسیدند. بارسلونا در بازی رفت برتری 2 بر صفر و 3 بر 2 اینتر را جبران کرد و وقتی دو دقیقه مانده به پایان بازی برگشت، رافینیا گل زد، تصور میشد برای نخستین بار بعد از 10 سال فینال لیگ قهرمانان را تجربه میکند اما اینتر در وقتهای تلف شده گل مساوی را زد و در وقت اضافه اول به گل برتری رسید تا اولین فینالیست بازی دهم خرداد در ورزشگاه آلیانس آرهنای مونیخ باشد. قهرمان سه دوره اروپا در فینال سال 2023 با یک گل به منچسترسیتی باخت.
مسابقهای برای نسلها
کلمه حماسی برای توصیف این بازی شاید درست باشد. حتی کسانی که طرفدار این دو تیم نبودند از تماشای 120 دقیقه بازی-با احتساب وقتهای تلف شده 130 دقیقه- جذاب، مهیج و به یادماندنی لذت بردند. خیلی کارها انجام شد برای سیستم چرخشی، مدیریت تیم و توان فیزیکی بازیکنان. هانسی فلیک مقابل وایادولید به 9 بازی اصلی استراحت داد و سیمونه اینتزاگی که تیم مسنتری دارد و در طول فصل به تناوب از بازیکنانش استفاده کرده، به 10 نفر. اما بازی سهشنبه شب در سنسیرو طور دیگری بود و هر چقدر که دو تیم بازیکنان ذخیره داشتند، به دقیقه 90 که میرسیدیم، خیلی وقت از خستگیشان میگذشت. اینتر کم آورده بود برابر بارسایی که دو گل خورده در نیمه اول را با سه گل پاسخ داد. پاهایشان سنگین بود، ذهنهایشان یاری نمیکرد، تصمیم گیریها غلط و بیموقع بود، زیر سایه لامینه یامال قرار گرفته بودند.
شبکههای اجتماعی بارسلونا از تیمشان میگفتند که «هرگز نمیمیرد». دو دقیقه از وقتهای تلف شده مانده بود که بازی، سینمایی شد. فرانچسکو آچربی 37 ساله که از سرطان رها شده، فرشته نجات تیم شد-وقتی پیراهنش را درآورد بالهای تتوشده فرشته را نشان داد- با پای غیرتخصصیاش مثل یک مهاجم تخصصی ضربه زد و امیدهای اینتر را حفظ کرد. او یکی از قهرمانان شب قهرمانان بود، مثل سلطان تعویضیها، داویده فراتزی که گل برتری را زد، مثل مارکوس تورام که یادآور سرسختی پدرش، لیلیان بود، مثل نیکولو بارلا، الساندرو باستونی و دنزل دومفرایس که نامش را از یک ستاره سینما قرض گرفتهاند. بهترین بازیکن زمین اما یان زومر بود، دروازهبان 36 ساله سوییسی که هفت سیو عالیاش تفاوت دو تیم بود. داستان او را میدانید.
تنها دلیل بودنش در اینتر این است که دو سال قبل بعد از رسیدن به فینال لیگ قهرمانان در استانبول، اینتر به خاطر سیاستهای غلط مالی مجبور به فروش گلر درخشانش، آندره اونانا شد و به سراغ زومر رفتند که بایرنمونیخ او را نخواسته بود.
اما چهره شاخصی که در زمین نبود را فراموش نکنید. آن آدم کمرو با موهای لخت، برادر مشهورتر و فوقالعاده فروتن: سیمونه اینتزاگی. مثل دو سال قبل، گروه پرتلاش، خودساخته و پا به سن گذاشتهاش شگفتی آفرید و به بزرگترین مسابقه فوتبال باشگاهی رسید. مثل دو سال قبل، تمام ناباوران مجبور به اعتراف به بزرگی اینتر میشوند. او شاید خودشیفته نباشد، شاید از فلسفه خاصی پیروی نکند، اما همه کاری که میکند این است که بهترین بازی را از تیمش میگیرد. به این میگویند مربیگری.
فصل پرافتخار بارسلونا
وقتی این فصل به پایان برسد، بازیکنان بارسلونا چیزهای زیادی دارند که به آن افتخار کنند. باخت به اینتر به رویاهای آنها برای نخستین قهرمانی اروپا در یک دهه و رسیدن به سهگانه پایان داد اما آنها در این فصل قهرمانی سوپرجام و جام حذفی اسپانیا را به دست آوردهاند و با چهار امتیاز اختلاف در صدر جدول لالیگا قرار دارند. علاوه بر این تیم جوانی دارند به رهبری یامال و پدری و فصل جدیدی را در تاریخ باشگاه مینویسند نه اینکه اتکایشان به گذشته باشد. آنها نقش خود را در این نیمهنهایی به یادماندنی بازی کردند، چند بار کامبک زدند کاری که بارها در طول فصل انجام دادهاند هرچند مقابل اتلتیکومادرید و بنفیکا خوششانستر بودند. هفته قبل باخت برابر رئال مادرید در فینال کوپا دل ری را با برد عوض کردند.
شاخصه این تیم روحیه مبارزهطلبیاش است. دیگر عقده خودکمبینی در اروپا وجود ندارد. دنی اولمو جو میان بازیکنان قبل از بازی برگشت را مثل میهمانی توصیف کرد، روح ناکامیهای گذشته اروپایی-آن باختها مقابل رم و لیورپول به ترتیب در سالهای 2018 و 2019- دیگر بر تیم حاکم نیست. این ذهنیت به هواداران هم منتقل شده. چهار هزار هوادار حاضر در میلان بنرهایی داشتند که رویش نوشته بود: «ما برگشتهایم» و این باور به وجود آمده تیم خوب فلیک میتواند با بهترینهای اروپا رقابت کند. بخشی از آن به خاطر یامال است که نه تنها خود را به عنوان یکی از بهترینهای جهان جا انداخته بلکه اعتماد به نفسی دارد که به کل تیم سرایت کرده. نقاط ضعفی هم دارند که اینتر از آنها استفاده کرد مثل دفاع از بالا و خوردن گلهای آسان اما بیشتر اوقات فوتبال پرریسک فلیک جواب داده و برای یکشنبه قصد ندارند آن را تغییر دهند، الکلاسیکو بهترین فرصت برای فراموش کردن این شکست و رسیدن یک دستشان به جام قهرمانی لالیگا است.
الماس 24 قیراطی
این بازی به سبک خودش شاهد دیگری بود بر اینکه یامال مثل الماس 24 قیراطی است که نگرش، مهارت، تکنیک و توانایی مافوق طبیعیاش در بزرگترین موقعیتها خودنمایی میکند. اگر سهشنبه شب برای اولین بار او را میدیدید احتمالاً درک درستی از این نداشتید که چرا هر دو مربی قبل از مسابقه به او «نابغه» لقب دادند چون چشمهای ما به بازی درخشان هفته قبلش و مشارکتش در گلهای بارسلونا بود و این تیم را در ورزشگاه المپیک زنده نگه داشت به خصوص نقشه گل سوم بارسلونا که روی کرنر خاص یامال و گل رافینیا به ثمر رسید.
این بازی اما بازی با آتش بود. زمین لغزنده، جو خصمانه، رقبای بیرحم و خشن و داوری که اگرچه عالی بود اما خطاهای سنتی و برخوردهای فیزیکی را بدون دمیدن در سوتش میگذراند. او شکست خورد اما از آغاز تا پایان توپ میخواست، اینتر را محک میزد و پرچمدار بارسلونا بود. برای دومین بار پیاپی در یک هفته، بازیکن مأمور مهار او، فدریکو دیمارکو تعویض شد با صورت سرخ و ریههایی که میخواستند مورد لطف واقع شوند و کمتر کار کنند. قبل از پایان دراماتیک این بازی، او دو بار زومر را به واکنش واداشت که شاید بهترین سیوهای فصل لیگ قهرمانان باشد و یک بار هم توپ را به تیرک دروازه زد. باید از یامال تشکر کنیم، او خود فوتبال است، برای ما لذتبخش است، رویاهای ما را زندگی میکند و انگار در چشمهای ما فریاد میزند: «دوباره امتحانم کن، بیشتر از اینها دارم.»
