حالا دیگر همه گواردیولا شدهاند
عصر نتیجهگرایی نوین
سید علی بلندنظر
خبرنگار
اسپانیا قهرمان اروپا است، رئال مادرید لیگ قهرمانان را برده، رودری توپ طلا را به دست آورده و بعد از پارگی رباط صلیبی اهمیتش بیشتر مشخص شده. مربیهای اسپانیایی فصل قبل قهرمان لیگ برتر، بوندسلیگا و لیگ فرانسه شدهاند و پنج تیم لیگ برتری را مربیهای اسپانیایی در اختیار دارند.
یک سال دیگر از سلطه اسپانیاییها را پشتسر گذاشتیم اما آن مربی که بیش از همه معمار سبک اسپانیایی تلقی میشود، با بزرگترین بحران دوران حرفهای خود مواجه شده است. سرعت سقوط منچسترسیتی قابل توجه بوده، فقط دو ماه پیش با باخت برابر تاتنهام در جام اتحادیه شروع شد. تحلیلهای زیادی شده اما از نظر تاکتیکی دو موضوع شاخص است.
اول، این سبک پرسینگ پرریسک است. پرس از بالا بازی را متراکم میکند و از آفساید به عنوان یک ابزار هجومی برای به دست آوردن توپ بهره میگیرد اما آسیبپذیری آشکاری ایجاد میکند اگر پرس به درستی روی حریف صاحب توپ اجرا نشود. لیورپول در فصل 2021-2020 از همین جا ضربه خورد و تیم یورگن کلوپ در 12 بازی هشت مسابقه را باخت هرچند هرگز این شکاف شکلگرفته میان بازیکنان و مربی سیتی در لیورپول احساس نشد. این یکی از ویژگیهای برجسته فوتبال است، هر یقینی میتواند محل تشکیک باشد، نقاط قوت میتوانند نقاط ضعف باشند.
دوم، گل هرگز نمیتواند غنچه شود. ارلینگ هالند هیچ وقت کاملاً منطبق با پپ گواردیولا نبوده. گواردیولا به دنبال کنترل بازی است، میخواهد تیمهایش مالکیت توپ را حفظ کنند تا وقتی به موقعیتی برسند که اگر توپ لو رفت، بتوانند اوضاع را کنترل کنند. هالند دوست دارد توپ به سرعت به جلو انتقال یابد. کوین دیبروینه کاملاً با دادن این پاسهای فوری منطبق است اما لزوماً سیتی اینطور نیست اگر حرکتی سریع از سوی بازیکنان حریف شکل بگیرد.
فصل قبل، سیتی با خوردن هفت گل در شروع سریع رقبا در لیگ رکورددار بود. این فصل بدتر شده و 25 بار در این دام افتاده و از همه غیر از وستهام پیش است. شنبه گذشته مقابل استون ویلا، یوری تیلمان، سیتی را بیچاره کرد و بارها از فضای پشت خط دفاعی بهره برد چون به خوبی تحت فشار قرار نگرفته بود. در باکسینگ دی، اورتون فرصتهای زیادی به دست آورد اما به خاطر کمسرعت بودن بازی خودش نتوانست از آنها درست استفاده کند.
اما از نگاهی وسیعتر، سبک گواردیولا فراگیر شد. حالا دیگر تقریباً همه تیمها پرس میکنند و به دنبال مالکیت هستند تا جایی که ترجیح نونو اسپیریتو سانتو در ناتینگهام فارست برای داشتن دفاع مستحکم و خط میانی قابل اعتماد که بتواند بازیکنان کناری را در فاز هجومی قرار دهد، رادیکال تلقی میشود. وقتی همه گواردیولا میشوند، گواردیولابودن کافی نیست. حتی خود گواردیولا در فصلهای اخیر تغییر کرده و متحول شده و به نظر میرسد گواردیولیسم اشکال مختلفی پیدا کرده است. فلسفه ناب فوتبالی او که باعث شد بارسلونا در سالهای 2009 و 2011 لیگ قهرمانان را ببرد، کاملاً تغییر کرده است.
شاید عصر ایدئولوگها تمام شده و نتیجهگرایی دوباره برگشته است. راسل مارتین، آنژه پوستکوگلو و حتی روبن آموریم هر کدام به شکلی فهمیدهاند نتیجه اجتنابناپذیر اصرار بر بازی هجومی بیباکانه نمیتواند نتایج درخشانی به همراه داشته باشد. لوییس دلافوئنته با اضافه کردن یک جفت بال به سبک فوتبال مالکانه اسپانیا قهرمان یورو شد. مربیهایی مثل میکل آرتتا، آندونی ایرائولا و اونای امری هم شیوههای مختلفی از مدل گواردیولا/اسپانیا را اجرا میکنند.