درباره بازگشت سوپرماریو به سری A
دروازهبانها مراقب باشید
یک عمر گذشته از آخرین بار که ماریو بالوتلی در سری A بازی کرده است. ما یک پاندمی جهانی را پشت سرگذاشتهایم، ایتالیا یوروی به تأخیرافتاده را فتح کرده و چهار تیم متفاوت اسکودتو را بردهاند. وقتی او برشا را به مقصد مونتزا در سریB ترک کرد، تصور میکردیم دیگر هیچ وقت در بالاترین سطح فوتبال ایتالیا بازی نمیکند. حالا به لطف جنوا که مصمم است به دسته دوم سقوط نکند و دو ستاره هجومی فصل قبلش را در اختیار ندارد، بالوتلی برای پنجمین بار در تیمی ایتالیایی حاضر میشود. کسانی که این رقابتها را دنبال میکنند، به خوبی به یاد میآورند هیجانی که در نخستین حضور او در اینتر شکل گرفته بود آنقدر راحت برای نراتزوری گل تولید میکرد و در سطح جوانان برای تیم کشورش میدرخشید که فکر میکردیم مهاجمی است که انواع رکوردها را در رده باشگاهی و ملی میشکند. آن اعتماد به نفسی که خیلیها از آن به غرور تعبیر میکردند، باعث شده بود چهره تأثیرگذاری باشد. جای تعجب نداشت وقتی منچسترسیتی در ابتدای دوران سلطهاش که از آن موقع آغاز شد و تا به حال ادامه یافته، او را در 20سالگی به خدمت گرفت، همان سالی که نخستین بازیاش را برای تیم ملی بزرگسالان ایتالیا انجام داد. آینده برایش فوقالعاده روشن به نظر میرسید. اما اوضاع آنطور که تصور میشد در انگلیس برایش خوب پیش نرفت. با وجود این تابستان 2012 با تیم ملی ایتالیا برایش استثنایی بود و کسی در استعداد و تواناییاش تردید نداشت. سال بعد، تیم دیگری از میلان به سراغش آمد و برای اولین بار به سری A برگشت. تجربه لیگ انگلیس به نظر میرسید باعث پیشرفتش شده و آن دوره حضور در میلان یکی از بهترین و پرثمرترین دوران حرفهای او بود. او دوباره مورد توجه لیگ برتریها قرار گرفت و این بار لیورپول اما جادویش نگرفت و به صورت قرضی به ایتالیا برگشت. یک انتقال خارجی دیگر به نیس در لیگ یک، گلزنیهایش را راه انداخت اما دوباره گیر کرد و بعد از انتقال به مارسی به برشا و سپس مونتزا رفت. در سوپرلیگ ترکیه علائم حیات در او جان گرفت قبل از آنکه به سوییس برود و دوباره به ترکیه برگردد قبل از آنکه دوباره راه ایتالیا را در پیش بگیرد. مطمئناً فرازوفرودهایی داشت و در همه آنها میزان معتنابهی از جنجال وجود داشت. در کشور محل تولدش همواره هدف رفتارهای نژادپرستانه قرار داشته و برای همین ترجیح داده به کشورهای خارجی برود. منتقدان او میگویند هر جا رفته با خودش دردسر برده-قطعاً او همواره رفتاری عادی نداشته- اما تیشرت معروف «چرا همیشه من؟» شمهای از حقیقت را با خود دارد. دیگران هم مشابه او رفتار کردهاند اما به اندازه او مورد توجه قرار نگرفتهاند. اگر طرفدار سوپرماریو باشید، بازگشت او به سری A حتی در 34سالگی حس خوبی دارد. از بالو کارهای زیادی میآید و جنوا قطعاً به او نیاز دارد بعد از آنکه ماتئو رتگوی و آلبرت گودموندسون را در تابستان از دست داد و شروع بدی که در این فصل داشته. خواسته زیادی است اگر بخواهند او را ناجی تیم بدانند اما او گزینه هجومی خوبی در اختیار تیم قرار میدهد که برای سایر تیمهای در حال مبارزه بقا نگرانکننده است اما آن جنبه دیگر تواناییهای فنی او که به هر باشگاهی میآورد خبرهای حاشیهای است که همچنان یک مشکل حساب میشود. اگر روی فوتبالش تمرکز کنید، واقعاً پتانسیل اینکه عامل بزرگ نجات تیم جدیدش باشد را دارد، قطعاً اخبار و گزارشهای زیادی درباره او منتشر میشود و این میتواند جنوا را خبرساز کند. این شاید آخرین حضور او در یکی از پنج لیگ ممتاز اروپا باشد اما همچنان مهارت درخشیدن در این سطح را دارد. وقتی در اوج باشد کمتر کسی به اندازه او در لیگ ایتالیا آقایی کرده و هواداران جنوا امیدوارند یکبار دیگر همان کارها را از او ببینند. خیلیها او را به عنوان یک نیروی ناکارآمد کنار گذاشتهاند اما دوران حرفهای او پر از ساکت کردن منتقدان است و خودش هم این را بیشتر از همه دوست دارد. دروازهبانها مراقب باشید، بزودی یک پرنده فوتبالی با سرعت هرچه تمامتر به سوی دروازه شما در حرکت خواهد بود..