چرخه مربیان لیگ برتر عوض نمی‌شود

هر چه ناکام‌تر، موفق‌تر

وصال روحانـی
روزنامه‌نگار

رویکرد شمس‌آذر به رضا مهاجری که خودش سریع‌ترین مربی اخراجی لیگ بیست و چهارم بود و پس از گذشت فقط چهار هفته از این مسابقات از خیبر جدا شد، از وقایع غریبی است که فقط در لیگ برتر ایران می‌توان آن را نشان کرد. جالب‌تر اینکه او در شمس‌آذر جای سعید دقیقی را گرفته که اواسط هفته پیش این تیم قزوینی را ترک کرد تا هدایت خیبر را در دست گیرد و توصیف دیگر موجود از این رویداد این است که بگوییم مهاجری و دقیقی جای‌شان را با چند هفته تأخیر و به طور پس و پیش با یکدیگر عوض کرده‌اند. هر جور به قضیه نگاه کنیم، باید بپرسیم آیا فقط همین 20 تا 25 مربی‌ای که دائماً در لیگ برتر چرخ می‌زنند، در فوتبال کشورمان وجود دارند و اگر دارایی‌های ما در این زمینه بسیار بیشتر است، چرا در 15 سال اخیر پست‌‌های مربیگری موجود دائماً به همین نفرات می‌رسد و بین آنها دست به دست می‌شود.  البته در این بازه زمانی مربیان جوان و تازه‌تر و صاحب ابداعاتی مانند دقیقی که وصفش آمد و 38 سال بیشتر ندارد، مازیار زارع 39 ساله و محمد ربیعی 42 ساله نیز سر برآورده و وارد چرخه فوق شده‌اند اما اکثریت قاطع با همان مربیان بالای 50 و حتی بالای 60 سال و نام‌آشنای قبلی است که هر فصل حداقل یک تیم را در دست می‌گیرند. در این میان، ناکامی در اداره این تیم‌ها نیز، این مربیان را بیکار نمی‌کند زیرا همیشه باشگاه‌هایی هستند که در اواسط یا اواخر فصل دنبال مربیانی نجات دهنده می‌گردند تا با مهارت‌های آنان در لیگ ماندنی شوند. به این ترتیب این گردونه همچنان می‌چرخد و همان مربیان یا از ابتدای فصل و یا در اواسط و اواخر رقابت‌ها سکاندار تیمی می‌شوند و بیکار نمی‌مانند و کسب درآمد می‌کنند.
 
همیشه تیمی هست که آنها را بخواهد
بعد از اعلام جدایی محرم نویدکیا از مس رفسنجان، مسعود شجاعی 39 ساله که دیگر عضو گروه کم‌شمار مربیان جوان لیگ است، به کرمان رفت تا جای او را بگیرد اما با احتساب اینکه شجاعی بعد از کسب نتایجی بسیار ضعیف در هوادار در اواخر فصل گذشته از کار برکنار شده بود، او را هم باید وارد شده به همان چرخه مربیان تکراری و همیشگی لیگ برتر تلقی کرد. مربیانی که تیم داشتن‌شان در هر فصلی قطعی است و دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. در این اثنا، اگر مربیان مذکور دو سه تیم را هم به دسته‌ای پایین‌تر سوق بدهند، باز خطری تهدیدشان نمی‌کند و انگار نه انگار که باعث هدر رفتن سرمایه‌گذاری میلیاردی برخی تیم‌ها شده‌اند و همیشه تیمی هست که آنها را بخواهد و استخدام کند. بدون تیم ماندن آنها نیز همان طور که پیش‌تر گفتیم، نهایتاً دو ماه به طول می‌انجامد و همیشه باشگاهی هست که در یک بزنگاه خاص آنها را بخواهد و استخدام کند. برخی می‌گویند دلیل همیشه تیم‌دار بودن آنها این است که ایجینت‌های زرنگی دارند اما چه این گمانه‌زنی صحیح باشد و چه غلط، خطا و کم‌توجهی اصلی از باشگاه‌ها و مدیرانی سر می‌زند که بدون برآورد دقیق اوضاع و بررسی کارنامه مربیان در تیم‌های قبلی محل کارشان دائماً به همین افراد روی می‌آورند و تو گویی نوآوری و عملکردهای مبتنی بر استعدادهای ذاتی و ابداعات و شهامت‌ها و پیروز شدن شروط اصلی جذب مربی نیست. شاید هم شرط کامیاب شدن در این عرصه و شعار مرتبط با آن، مضمونی از این قبیل باشد: هر چه ناکام‌تر، موفق‌تر.

جستجو
آرشیو تاریخی