تضاد منافع فردی با موفقیت تیمی
تصمیم امباپه به نفع هیچکس نیست
سید علی بلند نظر
خبرنگار
کیلیان امباپه تصمیم مهمی گرفته است؛ گزارش شده مهاجم تیم ملی فرانسه و رئال مادرید تنها در دیدارهای مهم ملی شرکت میکند. صرفنظر از واکنشهای متفاوت نسبت به این تصمیم، گفته میشود او برای رسیدن به توپ طلا این تصمیم را گرفته است، اما شاید دلایل دیگری هم وجود داشته باشد، راحتی بازیکن یا ترس از مصدومیت که همه در جای خود منطقی است. اما آیا یک فوقستاره، یک کاپیتان و یک رهبر میتواند اینطور خودخواهانه تصمیم بگیرد؟ شاید تلاش اینگونه امباپه برای رسیدن به توپ طلا جواب عکس بدهد.
بازیهای زیاد
یک دلیل ساده امباپه این است: بازیهای زیاد. بعضی از این بازیها هیچ کمکی به تلاش او برای توپ طلا نمیکند. حضور در بازیهای لیگ ملتهای اروپا در واقع به ارتقای برند امباپه و نه امباپه فوتبالیست، کمکی نمیکند و این استعداد درخشان نمیتواند همیشه تیم را به مقصد برساند. از جهاتی هم منطقی است، چرخش حالا بخشی طبیعی از فوتبال شده، بهترین تیمها آنها هستند که به سراغ نیمکت میروند و جواب میگیرند، آنها که بدون بهترین بازیکنانشان دوام میآورند و با مصدومیتهای در طول فصل منطبق میشوند. پاریسنژرمن اینطور نبود، در روزهای آخر امباپه در این تیم هر وقت مصدوم بود یا روی نیمکت مینشست، تیم به سختی میافتاد. نمیشود گفت تیمها نباید روی بهترین بازیکنان خود حساب کنند اما باید حداقل بتوانند به او استراحت بدهند.
ترس از مصدومیت
در هفتههای اخیر چند مصدومیت بد داشتیم، رودری که به تعداد زیاد بازیها اعتراض داشت، دچار مصدومیت رباط صلیبی شد و دنی کارواخال نفر بعدی بود. بعضی بازیکنان ممکن است در طول یک فصل 80 بازی انجام دهند در حالی که رودری گفته بود بازیکنان باید حداکثر 50-40 بازی در طول فصل انجام دهند. اتحادیه فوتبالیستهای جهان(FIFPro) به برنامهریزیها در فوتبال معترض است و شکواییهای تنظیم کرده، معلوم نیست چه اتفاقی رخ بدهد اما قطعاً امباپه از برخی جهات حق دارد.
رؤیای همیشگی
این باور وجود دارد که تمام تلاش امباپه برای رسیدن به توپ طلا است، در واقع او و بقیه بازیکنان تراز اول جهان چنین رؤیایی دارند بهخصوص با میدان رقابتی که بعد از پایان دوران لیونل مسی-کریستیانو رونالدو برای همه به وجود آمده است. به نظر میرسد امسال نوبت وینیسیوس جونیور است. افتخارات او به همراه گلهای مهمش گویا است. امباپه شاید ادعا کند بااستعدادتر است، او تهدید جدیتری مقابل دروازه رقبا است و همه چیز بجز لیگ قهرمانان را برده. او 25 سال دارد و توپ طلا قطعاً در آیندهاش وجود دارد اما خودش باور دارد میتواند روی شانسش اثر بگذارد؛ در لحظات بزرگ، گلهای مهم بزند و خودش را ثابت کند و برای جایزه سال بعد از همتیمیهایش در مادرید عبور کند. اگر افتخارات فردی لحاظ میشود، امباپه تصمیم درستی گرفته است.
استعداد فراوان
حالا باید دید بازیهای مهم از نظر امباپه کدام بازیها است. منطقی است که علاقه نداشته باشد تیم ملی فرانسه را در لیگ ملتهای اروپا همراهی کند، حتی در بازی با تیمهایی مثل بلژیک و ایتالیا هم میتوان حاضر نشد. علاوه بر آن، فرانسه آنقدر استعداد دارد که نبود امباپه خیلی به چشم نیاید هرچند بعد از بازنشستگی آنتوان گریزمان و الیویه ژیرو مقداری از برندگی خود را از دست دادهاند اما دشان با استفاده از امثال راندال کولوموآنی، عثمان دمبله، برادلی بارکولا، میشل اولیسه، مارکوس تورام و کریستوفر انکونو به هدفش میرسد. اما از جهات دیگر مشکلاتی به وجود میآید، اینکه کاپیتان و مهمترین بازیکن تیم این بازیها را غیرضروری میداند، برای دیگران چه حسی به وجود میآورد؟ و اینکه در بازیهای مهم هماهنگی در خط حمله وجود ندارد و آنها که تیم را به اینجا رساندهاند، با امباپه منطبق نیستند.
دردسر مادرید
رئال مادرید فصل را ضعیف شروع نکرده، بعد از 9 بازی بدون شکست است و با سه امتیاز اختلاف، بارسلونا را تعقیب میکند اما طبق انتظار قدرتمند نبوده. بعد از 9 هفته هم کسی انتظار شکل گرفتن کورس قهرمانی را ندارد اما چیزی شبیه آن صورت گرفته هرچند برای مادرید چندان نگرانکننده نیست چون ذهنیت باشگاه طوری است که از اواخر فصل به بهترین فوتبال خود میرسند. در عین حال، بازیهای سخت وسط هفته و دیدارهای زشت خارج از خانه بیش از همیشه اهمیت پیدا کردهاند. بارسا هشت بازی را برده و الکلاسیکو در راه است، یعنی بعد از 11 هفته شاید شش امتیاز عقب بیفتند. شکل جدید لیگ قهرمانان هم هست، در سالهای قبل، تیم با بردن چهار بازی اول از صدرنشینی در گروه و صعود مطمئن میشد، حالا اما هر هشت بازی مهم است. با توجه به اینکه رئال به لیل باخته شاید مجبور شود یک بازی بیشتر در مرحله حذفی انجام دهد.
همه اینها را کنار هم بگذارید، امباپه مجبور میشود در بازیهایی به میدان برود که نمیخواهد برای کشورش بازی کند.
یک مشکل بزرگ
مشکلی که باقی میماند، این است که توپ طلا بیشتر به موفقیتهای تیمی ربط دارد. امباپه شاید آقای گل لالیگا شود یا با تیم کشورش رکوردها را بزند اما جامها و اثری که بازیکن رویش دارد، در نظرسنجی توپ طلا مورد توجه قرار میگیرد. یک تناقض هست؛ امباپه میخواهد توپ طلا ببرد، افتخاری فردی اما تیمش باید موفق باشد تا به او در این راه کمک کند. اگر قرار باشد در برخی بازیهای به ظاهر کم اهمیت حضور نداشته باشد در حالی که مادرید بدون او تیم همیشگی نیست، چطور میتواند این جایزه فردی را ببرد؟ این دو ایده با هم تضاد دارند، امباپه باشگاهش را برای منفعت شخصی فدا میکند و در واقع از رسیدن به هدف شخصی باز میماند. او شاید بهترین بازیکن جهان باشد اما این اقدام فردی و خودخواهانه شاید به ضرر هر دو طرف تمام شود.