درباره زیباترین گل تاریخ یورو در فینال 1988
فان باستن؛ نوازندهای مانند بتهوون
بعضی از گلهای فوتبال، آنقدر زیبا هستند که تا مدتها از یادها نمیروند؛ مانند گلی که مارکو فانباستن در بازی فینال جام ملتهای اروپا 1988 وارد دروازه شوروی کرد و حالا در آستانه آغاز یورو 2024 همچنان در اذهان علاقهمندان به فوتبال باقی مانده است. از ۸۲۹ گلی که در ۳۳۷ بازی تاکنون در تاریخ یورو به ثمر رسیده است، این گل فانباستن، گل سرسبدی است که همه درباره زیبایی آن متفقالقول هستند؛ گیجکننده، حیرتآور، شگفتانگیز و...
بعد از صعود از مرحله مقدماتی و پیروزی مقابل انگلستان با هتتریک فانباستن، هلند با بزرگترین دشمن خود آلمان روبهرو شد؛ دیداری که با گلهای لوتار ماتئوس (55) و رونالد کومان (74) از روی نقطه پنالتی با تساوی 1-1 در جریان بود ولی فانباستن در دقیقه 88 لالههای نارنجی را به پیروزی و فینال رساند.
حالا بازی با شوروی در فینال از راه رسیده بود تا مارکو مأموریت خود را به اتمام برساند. در حالی که هلندیها با گل دقیقه 32 رود گولیت پیش بودند، فانباستن در دقیقه ۵۴ زیباترین گل تاریخ یورو را در فینال این جام به ثمر رساند. آدری ون تیگلن، با پاس خود آرنولد موهرن را از سمت چپ زمین راه انداخت. این بازیکن ۳۷ساله و از ستارگان معروف ایپسویچتاون سانتر بلند و قوسداری را ارسال کرد که از تمام خط دفاع شوروی عبور کرد و در زاویه بستهای در جناح راست محوطه جریمه به فانباستن رسید. او صحنه گل را اینطور شرح میدهد: «کمی خسته بودم. توپ به سویم آمد و من فکر کردم میتوانم آن را متوقف کنم و جلوی این بازیکنان دفاعی کاری با توپ انجام بدهم، یا میتوانم کار سادهتری انجام بدهم؛ ریسک کنم و سر ضرب شوت بزنم.»
او در حالی تصمیم به شوتزنی کرد که دروازهبان معرکهای چون «رینات داسایف» درون دروازه شوروی ایستاده بود ولی فانباستن تصمیمش برای شوت از زاویه بسته را گرفت و دروازه را باز کرد؛ گلی که رینوس میشل سرمربی لالههای نارنجی را شوکه کرد. عکسالعمل او آینهای از تمامی بینندگان این گل در سراسر جهان است. مهاجمی که او بهعنوان گزینه سوم انتخاب کرده بود، پنجمین گل خود را در پنج بازی به ثمر رسانده بود. میشل میگوید: «احساس فوقالعادهای بود. اما واقعاً درک نکردم چه گلی زدهایم. شما میتوانید این را در واکنش من ببینید. مثل این است که میپرسم: چه اتفاقی افتاده؟»
کومان میگوید: «شما نمیتوانید از آن زاویه شوت کنید.» و فرانک ریکارد هم چنین نظری دارد: «واقعاً غیرممکن بود.» گولیت هم به گل چنین واکنشی دارد: «اگر او میلیونها بار دیگر هم این کار را انجام دهد، ممکن نیست موفق به زدن آن گل شود.» و خود فانباستن با متانت اذعان کرده است: «شما برای چنین گلی به شانس زیادی نیاز دارید و این شانس در آن لحظه به من داده شد.»
فانباستن در پنج فصل بعدی خود ۱۱۷ گل به ثمر رساند و سه بار در سالهای ۱۹۸۸، ۱۹۸۹ و ۱۹۹۲ برنده توپ طلا شد. او به میلان کمک کرد تا جام قهرمانی اروپا را در سالهای ۸۹ و ۹۰ و همچنین عناوین بیشتری در سری A در سالهای ۹۲ و ۹۳ کسب کند اما متأسفانه عمل جراحی مچ پای او در اواخر سال ۹۲ بشدت بد پیش رفت و اگرچه به طور رسمی تا تابستان ۱۹۹۵ بازنشسته نشد اما آخرین بازی او اولین فینال لیگ قهرمانان اروپا در ۲۶ مه ۱۹۹۳ بود تا در سن ۲۸ سالگی برای همیشه با فوتبال خداحافظی کند. با این حال، فانباستن همیشه «آن گل» را خواهد داشت؛ شاهکاری که از یک سو باور و شانس و معجزه را معنا داد و از سوی دیگر تمامی اصول منطقی و توصیف و توضیح را غیرممکن ساخت؛ مثل بتهوون که سمفونی شماره ۹ را میسازد و میگوید، راحتتر از شستن ظرفهای آشپزخانه است.