در حافظه موقت ذخیره شد...
حرفهایگری مدیرا
روزنامه نگار
لیگ تمام شد و مطابق انتظار هیاهوی مشخص شدن قهرمان در شرایطی که کار به روز آخر کشیده شده است بالا گرفت، خصوصاً که پرسپولیس با گلی قهرمان شد که بسیار مشکوک بود. البته که این هیاهو طبیعی است و اگر جز این بود جاذبههای فوتبال تا این حد بالا نمیرفت. ذات فوتبال هیاهو است و همین کریخوانی هواداران و بعضاً بازیکنان است که آن را جذاب میکند.
این طور پایان برای هر لیگی یک موفقیت است، تعیین نتیجه و قهرمان در روز آخر و آخرین لحظات. با این همه قهرمان و نایبقهرمان پس از پایان لیگ و دوشنبهشب در عرصه رسانه شکستی بزرگ خوردند، آنجا که مدیرعامل تیم قهرمان و سرپرست تیم نایبقهرمان به جای آنکه در قامت یک مدیر متشخص در قاب تلویزیون حاضر شوند و از لیگی بگویند که پشت سر گذاشتند، درست مثل کودکانی حریص در پیشگاه مردمی شریف به جان هم افتادند تا با کریخوانی به سبک کف خیابان از خجالت یکدیگر درآیند و به خیال خود رقیب را شکست دهند، حال آنکه هر دو مضحکه عام و خاص شدند و حالا سهامداران جدید این دو باشگاه باید به فکر مردانی باشند که بتوانند باشگاه را مدیریت کنند.
شاید مشاوران و شاید ذات این دو مرد باعث شد فکر کنند اتهام زدن میتواند دل هوادار را شاد کند درحالیکه حتی اگر این دو نفر هوادارانی ساده هم بودند میفهمیدند که هواداران از مدیرانشان انتظار ندارند در فضایی خارج از ادب و بدون مدرک حرف بزنند. یک لحظه به عقب برگردید، مدیر تیم نایبقهرمانی را تصور کنید که در برنامهای پرمخاطب قهرمانی رقیب را تبریک گفته و از تلاش برای آمادهسازی تیمی صحبت کند که در فصل بعد کارش به روز آخر نکشد و مدیر تیم قهرمانی را تصور کنید که در همان برنامه تلاش تیم نایبقهرمان را دلیلی برای شیرینتر شدن قهرمانیاش عنوان کند و برای رقیب آرزوی روزهایی بهتر را داشته باشد. این رفتار حتماً هوادار را به مدیر تیمش امیدوار میکرد و بیشک حمایت بیشتری را پشت سر مدیران دو باشگاه قرار میداد. آقایان گویا هنوز نمیدانند کار آنها مدیریت است و کریخوانی کار هوادار.