کسی به آنها تیم نمی دهد
بازیکنان بزرگ، مربیان معمولی
بارها این موضوع ثابت شده که در فوتبال، صرف عملکرد خوب در دوران بازیگری برای تبدیل شدن یک ستاره به یک سرمربی خوب کفایت نمیکند و برای موفقیت در قامت سرمربی، فاکتورهای دیگری نیز دخیل هستند. هفته گذشته، باشگاه پلیموث آرگیل در سطح دوم فوتبال انگلستان، وین رونی بهترین گلزن تاریخ باشگاه منچستریونایتد و دومین گلزن برتر تاریخ فوتبال ملی انگلیس را به عنوان سرمربی جدید خود انتخاب کرد. پلیموث، آخرین فرصت رونی برای نجات دادن حرفه خود به عنوان مربی پس از عملکرد ناموفق در دیسی یونایتد امریکا و بیرمنگام خواهد بود؛ اسطورهای که همواره نشستن روی نیمکت اورتون یا منچستریونایتد را رؤیای خود اعلام کرده است.
اوضاع سایر ستارگان همنسل رونی در انگلیس نیز خوب نیست؛ فرانک لمپارد پس از دوران نهچندان خوب در چلسی و اورتون، اکنون سرمربی هیچ تیمی نیست و حالا شایعاتی از حضور او روی نیمکت برنلی به عنوان جانشین کمپانی در چمپیونشیپ منتشر شده است.
او که در ۱۱ بازی آخر خود با چلسی فقط به یک برد رسیده بود، فرصت سرمربیگری تیم ملی کانادا برای جام جهانی ۲۰۲۶ را رد کرده است. زوج او در خط میانی تیم ملی انگلیس یعنی استیون جرارد نیز با وجود شروع موفق دوران مربیگری در رنجرز اسکاتلند حالا فصل را در رده ششم لیگ حرفهای عربستان با الاتفاق به اتمام رسانده و انتظار نمیرود که آینده روشنی برای او در فوتبال اروپا وجود داشته باشد.
ناکامی اسطورهها در سطح مربیگری، فقط مختص به انگلیس نیست. در ایتالیا، آندرهآ پیرلو پس از عملکرد ضعیف در یوونتوس و فاتح کاراگومروک ترکیه، نتوانست موجب صعود سمپدوریا به سری آ شود و کار سختی برای نجات دادن حرفه مربیگری خود دارد. این در حالی است که فابیو کاناوارو همتیمی سابق وی، پس از هدایت هشت تیم در ۱۰ سال به تازگی هدایت اودینزه را برعهده گرفته و با نجات دادن این تیم در کورس سقوط، بهترین فرصت را برای تبدیل شدن به یک سرمربی مطرح در فوتبال ایتالیا دارد. با این حال به نظر میرسد اکثر اسطورههای نسل دهه ۲۰۰۰ فوتبال جهان، برخلاف مربیانی چون آلونسو یا آرتتا نتوانستهاند تبدیل به یک مربی صاحب سبک در سطح اول فوتبال اروپا شوند.