از مسعود شجاعی تا سعید دقیقی

پیام‌آوران تغییر در فوتبال ایران

گزارش

وصال روحانی؛ خبرنگار

تعداد مربیان جوان موفق در فوتبال باشگاهی ایران در سنوات اخیر به‌قدری کم بوده که حتی وقتی یکی دو مربی جوان از حائل‌ها و موانع موجود عبور و نتایجی بالنسبه خوب (و نه عالی) ثبت می‌کنند، چنان با ذوق از آنها استقبال و در تمجید از آنها مبالغه می‌شد که تو گویی پپ گواردیولا یا یورگن کلوپ تازه‌ای سر بر آورده‌اند یا آن مربیان جوان شانه به شانه «ژابی آلونسو»ی اسپانیایی می‌سایند که بزرگترین انقلاب فصل جاری فوتبال اروپا را در بایر لورکوزن آلمان طراحی و به اجرا درآورده و تیمش را در چند جبهه همزمان داخلی و خارجی بدون باخت نگه داشته است. البته امکانات در اختیار مربیان جوان حاضر در فوتبال ایران به‌قدری کم است که نمی‌توان از آنها همان انتظاراتی را داشت که از آلونسوی جوان یا کارلو آنچلوتی مسن می‌رود و اگر مربیان مورد بحث اروپایی گاه کارهایی بس بزرگ انجام می‌دهند، به سبب حوزه وسیع و بسیار پرامکاناتی است که در اختیارشان گذاشته می‌شود. در این ارتباط، نیازهای فنی آنها از هر جهت فراهم می‌آید و دغدغه‌های جانبی و مالی هم ندارند حال آنکه برترین مربیان باشگاهی ایران هم هر سال مجبورند در سخت‌ترین شرایط کار کنند و نه می‌توانند تیمی ببندند که به لحاظ نفر و مهره کاملاً مطابق میل‌شان باشد و نه قادرند از همان تیم موجود بیشترین بهره و بهترین بازی را بگیرند زیرا کمبودهای مالی، درگیری‌های داخلی، حاشیه‌های لیگ و دعواهای داوری توان بازیکنان را کاهش داده و آنها را به سوی بیراهه‌ها سوق می‌دهد.
در لیگ بیست و سوم، مسعود شجاعی که هنوز به ۳۹ سالگی هم نرسیده، حضوری خوش در نیم فصل دوم در تیم هوادار داشته و البته جواد نکونام هم که باوجود ۴۷ ساله شدن هنوز به نسل جوان فوتبال کشور تعلق دارد، به نتایجی عالی در استقلال رسیده و هفته‌ها است که این تیم را در صدر جدول رده‌بندی نشانده و فقط تن به یک شکست داده است. محرم نویدکیا هم به رده سنی جوانان تعلق ندارد و از مرز سنی ۵۰ سال عبور کرده ولی چون در دوران حضورش در کسوت سرمربیگری حتی از سه سال عبور نمی‌کند، حضور او را در مس رفسنجان در نیم فصل دوم لیگ بیست و سوم و نتایجی را که در این تیم کرمانی گرفته (مشتمل بر ۱۱ بازی متوالی بدون شکست) باید ستود و یک نقطه امید برای مربیان بالنسبه جوان و افرادی دانست که چهره و نام‌هایشان در چرخه مربیگری لیگ بیش از حد تکرار و به تبع آن خسته‌کننده و طولانی نشده است. این گمانه‌زنی برای مهدی تارتار هم در ملوان صدق می‌کند اما موفق‌ترین مربی جوان شاغل در لیگ بیست و سوم نه نفرات فوق بلکه سعید دقیقی ۳۸ ساله بوده که تیم متوسط شمس آذر قزوین را قادر ساخته که با هر تیم دیگری از این لیگ هماوردی پایاپای داشته باشد و از هیچ باشگاه بزرگی نهراسد و تیمی را در ۸-۷ رده نخست جدول رده‌بندی قرار بدهد که تازه در پایان فصل گذشته از «لیگ یک» به لیگ برتر ارتقا یافت و نخستین فصل حضورش را در بالاترین دسته لیگ کشور تجربه می‌کند. شمس‌آذر جمعه شب ۳۱ فروردین در جریان دیدارهای هفته بیست و چهارم لیگ برتر مقابل استقلال در تهران مغلوب شد و نتوانست مانع بازگشت این تیم به صدر جدول شود اما تنها با اختلاف یک گل (و با نتیجه ۲-۳) قافیه را به آبی‌ها واگذار کرد. اوج هنر دقیقی در این شب زمانی مشخص شد که از کاشته شدن سه گل در ۷۷ دقیقه اول بازی در دروازه تیمش ناامید نشد و به شاگردان کوشای خود چنان امید و روحیه بخشید که توانستند براساس تاکتیک‌های انتخابی دقیقی در فرصت اندک باقی‌مانده دو گل بزنند و دقایق پایانی را برای سیدحسین حسینی و یارانش هرچه سخت‌تر و پراسترس‌تر سازند.

 امکانات در اختیار مربیان جوان حاضر در فوتبال ایران به‌قدری کم است که نمی‌توان از آنها همان انتظاراتی را داشت که از آلونسوی جوان یا کارلو آنچلوتی مسن می‌رود

دقیقی به این اکتفا نکرد و تیمش را سه‌شنبه شب ۱۱ اردیبهشت در یک بازی سخت خانگی مقابل پیکان به لطف گلی بسیار دیرهنگام به برتری ۱-۲ رساند و سه امتیاز دیگر را هم دشت کرد. افکار تازه و ایده‌های نو از همان دست که دقیقی در ذهن خود دارد، چیزهایی است که می‌تواند گردونه بیش از حد تکراری و مسن شده لیگ را تحول بخشد و آن را صاحب طراوت و بداعت فزون‌تر کند. این نیاز اول لیگ و ضرورت نخست برای کل فوتبال ما است زیرا خونی تازه را در شریان‌های آن جاری می‌سازد و از ابقای طولانی مدت افکار قدیمی جلوگیری می‌کند. سال‌ها است که لیگ برتر فوتبال ایران و همچنین لیگ دسته اول با همان مربیان همیشگی که اکثرشان دست‌کم ۵۰ سال سن دارند و شماری از ۶۰ سال هم عبور کرده‌اند اداره می‌شود و کار در دست این طیف پیر است. درست است که احترام و کسوت آنها باید در جای خود محفوظ بماند ولی مادامی که هر فصل فقط شاهد جابه‌جایی دائمی آنها و معاوضه تیم‌های محل خدمت‌شان با یکدیگر هستیم و حاصل نهایی کار و خروجی‌های ضعیف را می‌بینیم، متوجه می‌شویم که این فرایند آخر و عاقبتی ندارد و باید تحولی اساسی ایجاد کرد و طبق ضرب‌المثل قدیمی خودمان «سخن نو آورد که نو را حلاوتی است دیگر.»
 

جستجو
آرشیو تاریخی