پایان دوران تردید در «هوادار»
شجاعی و جامهای برای درازمدت
وصال روحانـی
روزنامه نگار
مسعود شجاعی در عصری تازه از سرمربیگری خود تیم نه چندان پرهوادار «هوادار» را در پنج بازی متوالیاش در لیگ برتر فوتبال کشور بدون شکست نگه داشته و امیدهای آن را برای بقا در این لیگ حفظ کرده است. تساوی پنجشنبه شب «هوادار» با ذوب آهن چون در دیداری خانگی حاصل آمد، شاید نتیجه ایدهآلی تلقی نشود اما هوادار هنوز از پیکان، استقلال خوزستان، صنعت نفت و نساجی که در جدول ردهبندی زیر دستش ایستادهاند، آنقدر فاصله دارد که بتواند روی آن حساب کند و فعلاً از جانب آنها احساس خطر نکند.
از تراکتور تا نساجی
اولین تجربه سرمربیگری شجاعی چهار سال و اندی پیش در تراکتور شکل گرفت و چون سپرده شدن عنان رهبری تیم به دست وی به طور اضطراری صورت گرفت و او در آن زمان بازیکن این تیم تبریزی بود، به بازیگریاش نیز ادامه داد و هم در زمین جولان میداد و هم حین بازی تصمیمهای فنی لازم را اتخاذ و با انتقال آن به شاگردانش زمینه اجرای آن را جور میکرد. با این حال و با وجود کسب چند نتیجه خوب شجاعی بیش از 4 ماه در سمت بازیکن- مربی تراکتور دوام نیاورد زیرا محمدرضا زنوزی مالک بیش از حد تنوعطلب تراکتور طبق معمول دست به تغییری جدید در کادر فنی تیمش زد و سرمربی تازهای را استخدام کرد. به این ترتیب مسعودخان جامه مربیگری را که هنوز بر تن وی به درستی ننشسته بود، از تن خارج کرد و در سه سال بعدی صرفاً بازیکن شد و سر از تیمهایی مثل نساجی و البته هوادار درآورد.
ثمرات یک آشنایی
منتها تجربه قبلی شجاعی در حرفه مربیگری یک بار دیگر و این مرتبه در تیم هوادار تکرار شد و سران این باشگاه بسیار کمسابقه تهرانی از وی خواستند جای محمود فکری را بگیرد که نتوانسته بود نتایج خوبی را با این تیم کسب کند و در قیاس با رضا عنایتی و ساکت الهامی، سرمربیان قبلی این تیم تزلزلهای بیشتری را در کارش آشکار ساخته بود. شجاعی چون در این تیم به عنوان بازیکن هم مورد استفاده قرار گرفته بود، میدانست که چه باید بکند و با فضای موجود و بازیکنان هوادار و نقاط مثبت و منفی کارشان آشنایی لازم راداشت. همین مسأله و کار کردن روی روح و روان بازیکنان و ارتقای آنها در سلسله مراتب ذهنی و فکری سبب شد هوادار از گردنههای اخیر لیگ به سلامت عبور کند و با کسب 11 امتیاز از حداکثر 15 پوئن ممکن، تیمی را به مسیرهای خوش و ایمن برگرداند که در دوره فکری نه ثبات روحی داشت و نه طرحهای تاکتیکی مؤثری و اگر هم پلنهای فکری کارآمد بوده باشد، فقدان یک ارتباط کامل عملی بین مربی و شاگردانش اجرای آن را توسط بازیکنان نزدیک به غیرممکن میکرد.
مسلح به تجربیات ممتد اروپایی
شجاعی باتجربهتر از آن است که در میدانهایی از آن دست که پیش روی او است، از هر جهت کم بیاورد. سالها بازی در اروپا که شاید یکی از نقاط اوجش در اوساسونای اسپانیا بوده باشد، از وی لژیونری ساخت که لااقل در دوران زمامداری طولانی کارلوس کیروش همیشه یکی از انتخابهای نخست در فهرست بازیکنان تیم ملی بود و کمتر مسابقهای از این تیم میدیدیم که وی در آن غایب باشد و او حتی تا درجه بستن بازوبند کاپیتانی یوزها هم ارتقا یافت. شجاعی با چنان پیشینهای و به عنوان هافبک تهاجمی آزادی که حق سرک کشیدن به هر نقطهای در زمین را داشت، در جامهای جهانی 2014 و 2018 و جام ملتهای آسیای 2015 و 2019 حضور یافت و اگرچه فراز و فرودهایی داشت و پس از یک آسیبدیدگی شدید و مزمن در سال 2016 هرگز به سطوح کاری خود در قبل از آن مصدومیت نرسید اما اینک در 38 سالگی در قالب سرمربی هوادار در لب خط کاملاً بر خودش مسلط است و آرامش خود را از دست نمیدهد و تیمش را به سوی کسب نتایج مورد نظر رهنمون میکند. اینچنین است که نگاه هوادار به 11-10 هفته پایانی لیگ بیست و سوم بیشتر از سر امیدواری است تا از سر پشیمانی و ترس و تردید و شجاعی برخلاف دفعه قبلی جامه مربیگری را برای درازمدت و به واقع همیشه بر تن کرده است و فقط به کوتاه مدت فکر نمیکند.