چرا مربیان ایرانی در بازارهای خارجی مشتری ندارند؟
از کوورچیانیوی ایتالیا تا جزوههای قدیمی فدراسیون
آرمن ساروخانیان
روزنامه نگار
مربیگری در لیگهای خارجی برای سالها آرزویی دستنیافتنی بود. کار به جایی رسید که بعضی از مربیان برای بالا بردن وزن رزومهشان، پای پیشنهادات خیالی را به رسانهها باز کردند. با در نظر گرفتن چنین پیشینهای، مربیگری فرهاد مجیدی در اتحاد کلباء یک اتفاق بزرگ برای فوتبال ایران بود. او بعد از قهرمانی بدون شکست با استقلال استعفایی غیرمنتظره داشت و با فاصله کوتاهی به نیمکت این تیم تازهوارد به لیگ امارات رسید. فرهاد در اولین فصل حضورش در اتحاد کلباء روی پله هشتم ایستاد که نتیجه قابل قبولی است، ولی در این فصل اوضاع خوب پیش نرفت و بعد از شکست مقابل البطائح و سقوط به رده دوازدهم برکنار شد. البته این احتمالاً پایان کار فرهاد مجیدی در خارج از فوتبال ایران نیست و بعید نیست که تیم بعدی او هم در امارات یا یکی از کشورهای دیگر عربی باشد.
این سؤال بسیار مهمی است که چرا مربیان ایرانی بازار کاری در خارج از ایران ندارند و به جز فرهاد مجیدی که یک استثنا محسوب میشود، صادرات مربی ایرانی تقریباً صفر بوده؟ آنها همیشه مدعیاند که از مربیان خارجی چیزی کم ندارند، ولی در عمل بازار کارشان محدود به فوتبال ایران است و حتی راهی به کشورهای درجه دوم آسیا هم ندارند.
شاید آنها مدعی باشند که دلیل نادیده گرفته شدن این است که فوتبال ایران بازتاب بینالمللی زیادی ندارد و عملکردشان از چشم باشگاههای خارجی دور مانده است، ولی با ارتباطات فعلی دنیا نمیتوان پذیرفت که فوتبال ایران مثل یک جزیره باشد و اطلاعاتش به بیرون درز نکند.
قطعاً قهرمانی بدون شکست استقلال نقش مهمی در انتخاب فرهاد مجیدی داشته، هرچند سابقه حضورش در فوتبال امارات هم در این انتقال مؤثر بود. به همین ترتیب موفقیتهای یحیی گلمحمدی از جمله دو قهرمانی متوالی در لیگ برتر و صعود به فینال لیگ قهرمانان رزومه پر و پیمانی برایش ساخته که میتواند او را به گزینه بعدی مربیگری در خارج از ایران تبدیل کند. یا اینکه چطور میتوان تصور کرد ویترینی مثل جام ملتهای آسیا از چشم رسانهها و تصمیمگیران فوتبال قاره دور بماند؟ مثلاً اگر قلعهنویی در این تورنمنت تیم ملی را به قهرمانی میرساند، قابل تصور نبود که پیشنهادات خارجی دریافت کند؟
انگشت اتهام به سمت فدراسیون
پاسخ سؤالی که بالاتر مطرح شد را باید از فدراسیون فوتبال و کمیته آموزش پرسید. فوتبال ایران از نظر صدور مدارک مربیگری نرخ بالایی دارد، ولی خروجی چیزی نیست که بتواند در بازار بینالمللی حرفی برای گفتن داشته باشد. حتی این مربیان برای تأثیرگذاری در فوتبال ایران هم مشکل دارند. کافی است تعداد مربیان جدیدی که وارد چرخه مربیگری در لیگ برتر میشوند را با تعداد مربیان گمنام و درجه سوم خارجی مقایسه کنید.
البته موانعی را که مربیان جوان برای رسیدن به نیمکتهای مهم فوتبال ایران دارند همه میدانیم و مربیانی را که همیشه راه میانبری به سوی پستهای مهم دارند همه میشناسیم، با این حال نمیتوان مشکلاتی را که در فرایند آموزش مربیان وجود دارد، نادیده گرفت.
جلال چراغپور که مدتی بحث حضورش در ریاست کمیته آموزش فدراسیون مطرح بود، یکی از منتقدان این ساختار است و میگوید: «مربیان ما همه از یک دریچه بیرون میآیند که کمیته آموزش فدراسیون فوتبال است، در حالی که در لیگهای معتبر دنیا اینگونه نیست. کمیته آموزش ما از کنفدراسیون فوتبال آسیا تأثیر میگیرد. به نظر من آن سبک هم سنتی است و به همین خاطر کمیته آموزش ما ۲۵ سال است که از روش سنتی AFC بهره برداری میکند و به همین خاطر ۲۵ سال است که کمیته آموزش ما چیزی برای ارائه جدید به فوتبال ایران ندارد.»
طیف دیگری در فوتبال ایران وجود دارند که از عملکرد مربیان ایرانی دفاع میکنند. یکی از آنها مجید جلالی است که به تازگی به عنوان مدیر توسعه و پیشرفت فوتبال (تکنیکال دایرکتور) فدراسیون فوتبال منصوب شده است. او در نقل قول مشهورش میگوید: «من با تمام اعتقادم میگویم که قلعهنویی از مورینیو بهتر است.» البته او بعد از جام ملتهای آسیا جملهاش را اینگونه تصحیح کرد: «آن مصاحبه برای ۸ سال پیش بوده و منظور من نقش محیط در شکوفایی استعداد است، یعنی اگر این مربی در آن محیط قرار داشت این اتفاق میافتاد.»
فوتبال ایران در سالهای گذشته بازیکنان بینالمللی زیادی داشته که بخش مهمی از آنها استعدادهای خودساختهای هستند، ولی این موضوع درباره مربیگری که روز به روز پیچیدهتر و علمیتر میشود صدق نمیکند و بدون تغییر سبک آموزش خبری از صادرات مربی هم نخواهد بود.
فوتبال برای گذشته یا آینده؟
مرکز فنی«کوورچیانو» در فلورانس مثال روشنی است که چرا ایتالیا توانسته در سالهای گذشته مربیان تراز اولی مثل کونته، اینزاگی، دزربی و موتا بسازد و حضور پررنگ مربیان این کشور در لیگهای معتبر اروپا اتفاقی نیست.
مربیانی که موفق به ورود به کوورچیانو میشوند، باید متدهای جدید و تفکر تازهای داشته باشند تا بتوانند در امتحان مربیگری شرکت کنند. مربی در دفاع از پایاننامهاش باید توضیح بدهد که ارزش آن در چیست، چگونه میتواند در فوتبال مدرن مؤثر باشد و به توسعه فوتبال در آینده کمک کند. مدیر این مدرسه تأکید میکند که در امتحانات مربیان استفاده از عبارات «دوره ما» و «تیم ما» ممنوع است. فکر آنها باید متوجه امروز و فردا باشد، نه آنچه در گذشته کاربرد داشته. گرفتن مدرک پرولایسنس از کوورچیانو کار سختی است و در هر دوره قبولیهای محدودی دارد. یکی از قبولشدهها استراماچونی بود که مدتی به ایران آمد و در همان زمان کوتاه توانست استقلال را متحول کند.
چنین مجموعهای برای فوتبال ایران خارج از تصور است، ولی حداقل میتوان انتظار داشت که به قول چراغپور در سبک آموزش بازنگری شود.