بدشانسی نه، عضله پیر است
چراغپور: آقای جلالی بگوید چرا قهرمان نشدیم؟
عرشیا آرین
روزنامه نگار
در روزهایی که تیم ملی کشورمان برای رقابتهای حساس جام ملتهای آسیا آماده میشد، جلال چراغپور ترجیح داد، سکوت کند و حرفی نزند تا تیم ملی فوتبال با تمرکز کافی در این رقابتها حضور داشته باشد، اما حالا او حرفهایی دارد، حرفهایی که از جنس فنی است و تلاش میکند کسانی را که در این مدت بدون هیچ منطقی فقط حمایت کردند و به ایرادات و اشکالات اشارهای نکردند، به چالش بکشد. او حرفهای زیادی برای گفتن دارد، برای اینکه این روزها، حقایق خیلی روشن نیست و چراغپور به عنوان یک پیشکسوت تحمل دیدن روزهای ناکامی تیم ملی را ندارد. مثل همیشه فوتبال را دوست دارد و معتقد است با همین فوتبال بسیاری از جوانها از معضلات زیادی در زندگی دور میشوند و میتوانند روزهای خوبی را تجربه کنند.
چرا تیم ملی در جام ملتها موفق نبود؟
از ابتدای جام ملتها تا همین امروز صحبتهای بسیار زیادی را از کارشناسان درباره عملکرد تیم ملی شنیدهایم. تمام آنها قابل احترام اما هیچکدام به موضوع اصلی اشاره نکردند. در واقع هر کسی از ظن خود شد یار من. به هر حال برخی از این کارشناسان بر اساس موقعیت و جایگاهی که دارند کارشناسی میکنند. اما هیچکس به موضوع اصلی اشاره نکرد؟
شما بگویید؟
من 15 روز قبل از شروع بازیها در قالب دو مصاحبه این مسائل را گفتم. گفتم که اگر این اتفاق در جریان بازی رخ دهد، شرایط به این صورت میشود و... . اما الان بسیار در رادیو و تلویزیون حوادث را کارشناسی میکنند. در حالی که یک کارشناس قبل از اتفاقات باید مسائل را کارشناسی کند. امروز که بازیها تمام شده خیلی راحت میتوان گفت که اگر در آن بازی آن اتفاق نمیافتاد این طور میشد و هزاران اگر دیگر. ضمن اینکه طرف مقابل هم چون نتیجه نگرفته سکوت کرده و این طرف همه میتازند.
به موضوع اصلی مورد نظر شما چه کسانی باید اشاره کنند؟
آقای جلالی به عنوان تکنیکال دایرکتور یا مدیرفنی فدراسیون فوتبال که قبل از بازیها به ضرس قاطع از قهرمانی تیم ملی صحبت میکردند، امروز به خاطر پست و جایگاهشان باید پاسخگوی سؤالات فنی جامعه فوتبال باشند. آقای محصص که سالها مدرس AFC هستند یا آقای معینی که سالها در فدراسیون حضور دارند هم باید جوابگو باشند. ما بالای 200 مدرس داریم و انتظار میرود 4 نفرشان الان صحبت کنند. بیش از 50 ساعت برنامه تلویزیونی درباره جام ملتها داشتیم اما هیچکس به موضوع اصلی فوتبال ما اشاره نداشت.
خیلیها تصور نمیکردند که اردن به فینال برسد، اما این اتفاق افتاد، به نظر شما واقعیت فوتبال آسیا همین است؟
واقعیت آن چیزی است که اتفاق میافتد و الان اردن فینالیست شده و این یک واقعیت است. اما حقیقت ممکن است همیشه اتفاق نیفتد. شاید شما موضوعی را پیشبینی کنید و بشود که اگر شد دیگر اتفاق نیست. در واقع اتفاقات از استدلال، منطق و استانداردها دور است. اتفاقاً این تیم جام را میتوان به لحاظ مثبت و منفی بودن مورد بررسی قرار دهیم. مسائلی مثل پنالتیها، var، جو استادیوم، تقسیم تماشاگر، جو خارج استادیوم و... همه دست به دست هم میدهند.
سرمربی تیم ملی مدعی بود که بدشانسی آوردند. به طور کلی شانس در ورزش وجود دارد؟
ببینید یک کشتیگیر به حریفش سرزیر بغل میزند اما حریف با فن دیگر در همان لحظه صاحب فنی را خاک میکند. آن وقت میگویند بدشانسی آورد. در حالی که بحث شانس نیست. یا مثلاً پسر بچهای با دوچرخه از کوچه خارج میشود و یک ماشین با سرعت 40 تا به او میزند، این هم بدشانسی راننده بوده؟ یکسری مسائل از حیطه ما خارج است. حالا به فوتبال بپردازیم. شمای نوعی شناسایی کلاسیک و علمی پستهای فوتبال را به اندازه 60 درصد بلد هستید و 20 بازیکن هم به شما میدهند که چیدمان کنید. حالا شما به جای اینکه در چیدمان از بازیکنان مکمل استفاده کنید، دو بازیکن را سوار قایق میکنید که برخلاف هم پارو میزنند. حالا این بدشانسی است یا ندانستن علم مکانیک. شما زمانی که بازیکنی را در پستی قرار میدهید باید بدانید چه بازیکنی را در دسترس دارید، وقتی این موضوع را نمیدانید چطور فکر میکنید که چیدمانتان درست است. به نظر من بحث بدشانسی نیست و عضلهها پیر است.
در واقع یعنی استفاده صحیح از بازیکنان در سیستمهای مورد نظر.
تیم ما با سیستم 4-2-3-1 بازی میکرد. بین دو مدافع میانی ما 6 و میان دو هافبک دفاعی ما 5 متر فاصله بود حالا ما هشت سال است که از فاصله وسط این 4 نفر که مربع را تشکیل میدهند گل میخوریم. ما از کنیا در بازی تدارکاتی همین طوری گل خوردیم، از ازبکستان هم. پس این آرایش یعنی برداشت غلط از سیستم. در حالی که چیدمان سیستم نیست، چیدمان ایستادن بازیکن است. شما اگر ساعت کوکی بخرید و آن را کوک نکنید نباید توقع کارکردن و نشان دادن زمان را داشته باشید. پس چطور از 11 بازیکن کوک نشده انتظار داریم صدای تیک تاکشان را بشنویم. در این شرایط شما فکر میکنید چیدمان را تغییر میدهید در حالی که در حال انجام دادن «هیچ کار» هستید. شما در تیمتان سانتر فورواردی دارید که در مرکز فشردگی بهترینهای دنیا بازی میکند، بازیکنی دارید که بین 8 گلزن برتر دنیا است. اینجا است که همه انتظار قهرمانی دارند. وقتی مورینیو سردار آزمون را میپسندد، آن وقت من این طرف دنیا میتوانم بگویم آزمون خوب نیست.
بعد از بازی با سوریه سرمربی تیم ملی گفت که بازیکنان بزرگ بزرگی نکردند اما همانها در نیمه دوم بازی با ژاپن نتیجه را به سود تیم ملی تغییر دادند.
ببینید الان زمان حرفهایی از این دست نیست. امروز باید فنی صحبت کرد. قطریها به جز اکرم عفیف بازیکن دیگری داشتند؟ من میگویم تیمشان کوک بود. اگر عفیف را در هر بازی در پستهای مختلف به کار میگرفتند آیا میتوانست به تنهایی تیم را قهرمان کند؟ ما اگر کوک کردن تیم را بلد بودیم و از همه پتانسیل تیم استفاده میکردیم امروز در بالاترین سطح جام قرار داشتیم. دوستانی که میگفتند ما هیچ چیز برای قهرمانی کم نداشتیم الان بگویند پس چرا قهرمان نشدیم؟ اگر ما بدشانسی آوردیم پس خیلی خوش شانس بودیم که بازیکنی با قد و فیزیک سردار، قیچی ملخک میزند و توپش گل میشود. این ضربات را معمولاً بازیکنانی با فیزیک قایدی میزنند. یا در همین بازی با قطر و روی حمله دقیقه آخرشان اگر مهاجم حریف خودش ضربه را زده و پاس نمیداد احتمال رسیدن به گل چهارمشان خیلی زیادتر بود. پس بگوییم خوش شانس بودیم که پاس داد، نه این بازیکن اشتباه کرد. انتظار دارم که اجازه ندهیم واژههایی مثل شانس و بدشانسی وارد فوتبال شود. دو سال دیگر جام جهانی را داریم که هشت تیم میروند که ما هم میرویم.
بعد از جام ملتها صحبت جوانگرایی در تیم ملی است. به نظر شما این اتفاق میافتد؟
شاید شدتش کم باشد اما این اتفاق میافتد. خود این بازیکنان نشان دادند که در لحظات پرفشار با رضایت از زمین خارج و در واقع تعویض نجاتشان میداد که دریبل بد نخورند یا کم نیاورند. من نمونههای زیادی دیدم که از تعویضشدنشان بسیار رضایت داشتند. ما باید بپذیریم که این تیم ساخته 10 باشگاه دنیا است. بازیکنانی که در اروپا شاغل بودند و با تیزهوشی کیروش جمع شدند. از دژاگه و قوچاننژاد گرفته تا قدوس. تا سرمان را هم بلند کردیم، عزتاللهی، آزمون و طارمی و در مقطعی بیرانوند، محمدی و چند نفر دیگر را لژیونر دیدیم. حالا سؤال این است که چند نفر از تیم بعدی ما در این دو، سه ساله تا جام جهانی در اروپا بازی میکنند یا اینکه نگاه همان به لیگ خودمان خواهد بود. اگر اینطور باشد شاید جزو هشت تیم صعودکننده به جام جهانی هم نباشیم.
و سؤال آخر ابقای سرمربی تیم است؟
من جوهر مطلبم را گفتم. این تیم ملی کار فنی کیروش نبود، در واقع کار پیچیده سناریوی مربیگری کیروش بود. او تیم مونتاژ را در دو بازی فیفادی به زمین میفرستاد. برای نو کردن تیم ملی و درست حرکت کردن در مسیر مقدماتی جام جهانی مربی ایرانی ترجیح داده میشود، چرا که از لیگ ما شناخت کاملی دارد و من هم در این برهه موافقم. اما باید روی فوتبالی که بازی میکنیم بنای مدرنتری سوار شود. آنجاست که باید مربی یا مشاوران خارجی بیاید. ما چطور انتظار داریم لیگ هشتم یا هفتم آسیا در جام ملتها اول شود.