وداع الهه منصوریان از دنیای قهرمانی
حسرت و افتخار
فائزه زمانی
روزنامه نگار
بعضیها انگار به دنیا آمدهاند که جور دیگری زندگی را زندگی کنند؛ همانها که اتفاقاً روزگار برایشان فرش قرمزی پهن نکرده و از همان بدو ورود زرهی آهنین برای مبارزه تنشان میکنند. الهه منصوریان یکی از همانهاست که از شهری دورافتاده و خانوادهای تنگدست، خودش بود که دستها را روی زانوانش گذاشت و آجر به آجر کاخ رؤیاهایش را با تکیه بر بازوانش ساخت. الهه فارغ از هر چیزی ثابت کرد که خواستن توانستن نه؛ بلکه خواستن به دل صخره زدن است برای اینکه از دل سیاهی شب نور را پیدا کرد و در امتداد آن زندگی را معنا.
افتخارات
او که به همراه خواهرش شهربانو منصوریان پا در مسیر قهرمانی گذاشت در این سالها مدالهای زیادی را بر گردن آویخت تا جایی که با طلای مسابقات جهانی سالهای 2013، 2017، 2019، 3 نقره و یک برنز بازیهای آسیایی و 2 طلای جام جهانی سانشو، یکی از پرافتخارترین ووشوکاران زن ایران شد.
مرگ تدریجی یک رؤیا
الهه منصوریان در این سالها نبردهای بزرگی برای فتح خواستههایش کرد که حاصل آن مدالهایی رنگارنگ در کلکسیون شلوغ افتخاراتش است اما در این میان طلای بازیهای آسیایی چیزی است که به حسرت بزرگ زندگی قهرمانیاش تبدیل شد که احتمالاً تا ابد با او خواهد ماند. او با 4 مدال یکی از پرافتخارترین ورزشکاران ایرانی در بازیهای آسیایی است که البته هیچگاه نتوانست با عبور از دیوار چین، ووشوکاران چینی را شکست داده و طلسم طلای بازیهای آسیایی را بشکند. در مسابقات قهرمانی آسیا 2 مرتبه چینیها را شکست داد اما در مسابقات جهانی و بازیهای آسیایی هیچ وقت زورش به آنها نرسید. منصوریان در گوانگژو برنز گرفت، 4 سال بعد در اینچئون تلاشهایش راه به جایی نبرد و به نقره بسنده کرد. در بازیهای آسیایی جاکارتا هم طلا به او روی خوش نشان نداد و با چشمانی اشکبار نقره را بر گردن انداخت. ناکامیهایش در گرفتن طلای بازیهای آسیایی باعث شد تا تمام هم و غمش را برای شکستن این طلسم بگذارد بلکه این بار بتواند آرزوی دور و درازش را در دست بگیرد. در مسیر این هدف هم تمامش را گذاشت و حتی مدتی در کمپ خود چینیها با تیم ملی این کشور تمرین کرد؛ مثل آب خوردن فینالیست هانگژو شد اما در فینال هرچه کرد به در بسته خورد تا این بار هم اسیر چنگال گربه سیاه چین شده و برای همیشه حسرت طلای بازیهای آسیایی بر دلش بماند.
یک وداع ناگهانی
باتوجه به بالا رفتن سنش همه انتظار این خداحافظی را میکشیدند اما از آنجا که بعد از بازیهای آسیایی اعلام کرده بود فعلاً قصد خداحافظی از تیم ملی را ندارد، به یکباره تصمیش را عوض کرد و بعد از پنجمین قهرمانی تیمش سپاهان چهار گوشه سکو که اتفاقاً الهه اصلی از آن متولد شده بود را بوسید تا دفتر قطور قهرمانیاش را ببندد. خداحافظی یکباره او از تیم ملی شائبههایی ایجاد کرد که شاید این وداع پشت پردههایی دارد؛ انتشار متنی از او در صفحه شخصیاش با این مضمون که بزودی در مورد این اتفاق و برنامههای پیش رو مصاحبهای را با دوستان رسانهای ترتیب خواهد داد هم این شائبهها را پررنگتر کرد. این درحالیست که طبق شنیدهها هیچگونه اختلاف و ناراحتی در کار نیست و با توجه به بالا رفتن سن و از آنجایی که دوره بعدی مسابقات جهانی 2 سال دیگر و بازیهای آسیایی 3 سال دیگر برگزار میشود، فقط و فقط بهخاطر خستگی و طولانی شدن دوران قهرمانیاش از تیم ملی خداحافظی کرد. او در این سالها در کنار ورزش قهرمانی کار مربیگری را هم شروع کرد و هدایت تیم جوانان را برعهده گرفت که اتفاقاً درخشش و مدالهای متعدد شاگردانش در مسابقات جهانی نشانگر این بود که او در آسمان مربیگری هم میتواند مثل دوران قهرمانیاش بدرخشد. طبق آخرین اخبار دریافتی اینطور به نظر میرسد که نتایج درخشانش با تیم جوانان و حالا کناره گیریاش از تیم ملی میتواند به این معنا باشد که او در آیندهای نزدیک هدایت تیم ملی بزرگسالان را بر عهده بگیرد؛ موضوعی که استوری امیر صدیقی رئیس فدراسیون بعد از خداحافظی ستاره تیم ملی شاید آن را خیلی غیرمستقیم تأیید میکند: «الهه تو همیشه کنار ووشو خواهی ماند.»
ارتش 3 نفره، 2 نفره شد
الهه در حالی بعد از قهرمانی تیمش در لیگ برتر خداحافظی کرد که 2 یار اصلیاش مثل همیشه در کنار او حضور داشتند؛ شهربانو و سهیلا خواهرانش که در کنار هم یک ارتش سه نفره بودند. سهیلا در حالی او را روی شانههایش گذاشته بود و شهربانو در حالی دستان او را گرفته بود که هر با هم گریه میکردند و این شاید صحنهای کمنظیر نه تنها در ووشو که در ورزش ایران است.