یک تصویر دوگانه
سعید آقایی
روزنامه نگار
تماشای بازی نخست تیم ملی در جام ملتهای آسیا، یک حس دوگانه را در پایان بازی به همراه داشت. یک احساس آرامش توأم با دلشوره، رضایت همراه با نگرانی، اطمینان خاطر قرین با تشویش و البته بیم و امید.
به رغم اینکه بازی نخست در یک تورنمنت بزرگ و دشوار چندان معیار درستی برای قضاوت نیست و نمیتوان کیفیت یک تیم را در بازی نخست به ویژه در برابر یک حریف درجه 3 ارزیابی کرد، اما بحث درباره تیم ایران درست از همین بازی آغاز میشود. تیمی که مقابل حریفی درجه 3 در فاز تدافعی دچار اشتباهات بدیهی و پیش پا افتاده شده و دروازهاش باز میشود، در بازیهای بزرگ و برابر تیمهای آماده جام چه خواهد کرد؟ این پرسش کلیدی شاید در این مقطع بدبینانه و تلخاندیشانه باشد اما نمیتوان درباره تیم ملی صحبت کرد و از این نقطه تاریک حرفی نزد.
همان اندازه که تیم ملی در فاز تهاجمی جذاب، تیغدار و امیدوار کننده است و میتواند هر حریفی را زمینگیر کند، در خط دفاعی تردیدها میتواند نگران کننده و ترسناک باشد. به ویژه اینکه این نگرانی مدتهاست در بازیهای مختلف تکرار شده و حالا در بزنگاه باز هم ما را آزار میدهد. ساختار دفاعی ما از منظر فردی بسیار غنی و باکیفیت است و این نیروی انسانی درجه یک باید یک خط دفاعی آهنین و مقتدر بسازد اما این اجزا در کنار هم هرگز یک کلیت منظم و یک دژ رسوخناپذیر نمیسازند و یک کلونی متزلزل و پراشتباه میشوند که با هر حمله حریف میلغزند و به سادگی تسلیم میشوند.
چرایی این علامت سؤال پررنگ در تیم ملی شاید در سبک و فلسفه بازی تیم ملی در عصر جدید باشد. در دوران پسا کیروش، همانطور که قلعهنویی بارها و بارها تأکید کرده، ایران با فلسفه دیگری فوتبال بازی میکند و همین شاید یکی از رموز این نقص باشد؛ آنچه که میتواند تیم ما را با وجود تمامی ویژگیهای مثبت و کیفیت بالا خلع سلاح کند.
تیم ملی در خط حمله به غایت چشمنواز و دلگرم کننده است و این دلگرمی باید به کل تیم به ویژه خط دفاعی تسری پیدا کند. برای چنگ زدن به جام این نه یک اولویت بلکه یک ضرورت و الزام است.