گرتهبرداری سطحی فوتبال ایران از یک فرمول موفق
اقیانوسی
به عمق یک وجب!
آیسان سعیدی
روزنامه نگار
حدود دو دهه قبل ژاپن و کرهجنوبی برنامهای بلندمدت را طرحریزی کردند تا بتوانند مربیان بزرگی بسازند و البته سیستم و فرهنگ فوتبال خود را تغییر بدهند. ژاپن رو به مربیان برزیلی آورد که بهترین آنها زیکو بود. حتی به تیمهای باشگاهی حاضر در جی لیگ نیز فراخوان دادند تا در صورت امکان مربیانی از این کشور را استخدام کنند و از سیستم و روشی که تیم ملی ژاپن استفاده میکند، در تمرینات و مسابقات خود بهره ببرند؛ اتفاقی که همزمان شد با تهیه و پخش کارتون فوتبالیستها با بازیکنان مشهورش نظیر سوباسا و کاکرو.
ژاپن با این راهکار توانست روش جدیدی را به فوتبال خود تزریق کند و البته فرهنگ بازیکنان را نیز تغییر بدهد. بعدها دیدیم که چه اتفاقات مثبتی در فوتبال ژاپن رخ داد. هم باشگاهها توانستند به افتخارات بسیاری دست یابند و هم تیم ملی ژاپن موفق شد.
این مسیر را در همسایه چشم بادامیها یعنی کره جنوبی به شکل دیگری شاهد بودیم. آنها این دکترین را با فوتبال اروپا و هلندیها در فوتبال خود اجرا کردند. گاس هیدینک کبیر پرچمدار این مسیر بود که انقلابی در فوتبال کره به پا کرد و آنها را به افتخار تاریخی حضور در جمع 4 تیم پایانی جام رساند. آنچه یک آرزوی دستنیافتنی برای فوتبال آسیا و حتی آفریقا بود و تا به امروز هیچ کشوری از این دو قاره نتوانسته به آن دست پیدا کند. مکتب هلندی در فوتبال کره جنوبی با ادووکات و پیم وربیک ادامه یافت و فوتبال این کشور را به طور کامل هلندی کرد.
در فوتبال ایران با گرتهبرداری ناقص از این الگوهای موفق در طول این دو دهه به شکل جسته و گریخته این مسیر را پیموده اما هرگز آن اثرگذاری که در نمونههای موفق نظیر کره و ژاپن دیدهایم را در فوتبال ایران شاهد نبودهایم. بار اول و اواخر دهه 70 و در دهه 80 شاهد اقبال گسترده به مربیان کروات بودیم که ویچها فوتبال ایران را تحت سیطره خود درآوردند؛ مربیانی که تأثیرگذاری آنها در فوتبال ایران از بقیه مکتبها بیشتر بوده و تا به امروز ادامه دارد. در دهه 90 و با حضور کیروش و تحت تأثیر او نوبت به مربیان پرتغالی رسید تا در این فوتبال حکمرانی کنند اما جزیره پرتغالیها در فوتبال ایران بهرغم استیلای بیشتر و طولانیتر چندان عمیق و اثرگذار نبود.
در دو فصل اخیر اما فوتبال ایران به مکتب اسپانیاییها روی آورده. حضور پاکو خمس یک مربی صاحب سبک و نامدار در ایران و تأثیری که او روی این فوتبال گذاشت، سبب شده تا پای اسپانیاییها به فوتبال ایران باز شود. برای این فصل ایگناسیو در فولاد و حالا آلکاراس در نساجی به فوتبال ایران اضافه شدهاند. برای اینکه تأثیرات این مکتب را در فوتبال ایران شاهد باشیم، باید بیش از اینها منتظر ماند تا این نگره و تفکر در فوتبال ایران جا بیفتد.
با این وجود این رویکرد در فوتبال ایران هرگز پایه و اساس درستی نداشته و با برنامهریزی و بینش انجام نشده. در حقیقت ما یک گرتهبرداری سطحی داشتهایم و همین سبب شده علاوه بر انتخابهای اشتباه و غلط، مربیان خارجی و مکاتب خاص هرگز نتوانند تأثیر عمیق و شگرف خود را روی فوتبال ایران بگذارند.
برانکو به عنوان یکی از بازماندههای نسل ویچها و البته موفقترین آنها حالا در آستانه بازگشت دوباره پرسپولیس است و محاصره او در میان اسپانیاییهای فوتبال ایران میتواند بسیار جذاب باشد. تقابل دو مکتب و دو فلسفه کاملاً متفاوت؛ یک کروات در میان اسپانیاییها.