مکیدن خون ورزش کشور با ورزشکارسالاری

هزینه‌هایی که باید پرداخت شود

آرش عبدی
روزنامه نگار
سال‌هاست ورزشکارسالاری به مصیبتی برای ورزش ایران تبدیل شده است و بدتر اینکه اراده‌ای جدی برای مقابله با این معضل وجود ندارد. از یک طرف مدیران ورزش وعمدتاً رؤسای فدراسیون‌ها برای اینکه از زیر بار انتقادات در امان باشند به هر خواسته منطقی و غیرمنطقی ورزشکاران تن می‌دهند و از طرف دیگر هم رسانه‌ها در موضوعاتی که ورزشکاران یک طرف ماجرا هستند و مدیران فدراسیون‌ها در طرف دیگر، حق را به ورزشکاران می‌دهند و این اطلاعات اشتباه در نهایت باعث می‌شود افکار عمومی هم سمت ورزشکاران را بگیرند.
برخی از ورزشکاران کشور به صرف کسب یک مدال در مسابقات قاره‌ای و حتی جهان خواسته‌هایی فراتر از ظرفیت ورزش کشور دارند. این ورزشکاران که اگر چنین موقعیتی برای آنها فراهم نمی‌شد نمی‌توانستند در ورزش قهرمانی به تیم ملی برسند حتی توانایی سفر به استان همجوار استان محل اقامت‌شان هم نداشتند؛ اما حالا به کمتر از اردو در اروپا و کار با ماساژور و مربی اختصاصی راضی نمی‌شوند. بدتر اینکه با وجود مهیا کردن چنین شرایطی برای این ورزشکاران، تعدادی از آنها که البته انگشت‌شمار هم هستند فرصت را برای اینکه درخواست‌های غیرمنطقی خود را عملی کنند مهیا دیده‌اند.
به خصوص در حال حاضر که مسابقات کسب سهمیه المپیک در پیش است و این ورزشکاران به این موضوع واقف هستند که مجموعه ورزش کشور روی کسب سهمیه تمرکز کرده است؛ اما قطعاً صلاح ورزش کشور در دادن باج‌های اینچنینی به ورزشکاران نیست. شاید لازم باشد از برخی موفقیت‌های گذرا عبور کرد و به اصولی وفادار ماند که در آن ورزشکاران در وهله اول به دنبال اهتزاز پرچم کشورمان هستند و نه رسیدن به خواسته‌های غیرمنطقی‌شان.
در دوره‌ای کمیته ملی المپیک به هر خواسته برخی ورزشکاران تن داد؛ تا جایی که حتی هزینه درخواست‌های یکی از این ورزشکاران از بودجه کل فدراسیونش بیشتر بود.
سیستم گلخانه‌ای که در اکثر فدراسیون‌ها وجود دارد تنها چند ورزشکار محدود را تحت پوشش قرار می‌دهد؛ در حالی که اگر بودجه‌ فدراسیون‌ها به شکل دیگری و برای برنامه‌های بلندمدت هزینه شود در سال‌های آینده شاهد ظهور استعدادهایی خواهیم بود که برای پوشیدن پیراهن تیم ملی با یکدیگر رقابت خواهند کرد و دیگر در آن زمان شاهد ناز و اطوار برخی ورزشکاران نخواهیم بود.

جستجو
آرشیو تاریخی