در حافظه موقت ذخیره شد...
ایست قلبی فوتبال گلخانهای
مربی و کارشناس فوتبال
سبکی که سالهاست در فوتبال ما مُد شده، کار گلخانهای است. بچههای بااستعداد را جمع میکنند و به یک تورنمنت میبرند و بعد هم تمام. این اتفاق حتی اگر با نتیجهگیری همراه باشد، پیشرفت واقعی نیست. بس است این فوتبال گلخانهای بیفرجام. تیم نوجوانان را حمایت میکنیم و هزینه سنگین میکنیم تا موفق شویم. این روش گلخانهای است نه پایهای. متأسفانه در حال حاضر همه چیز فوتبال ما لیگ برتر شده. ما دامنهای نداریم که بخواهیم قلهای خوب داشته باشیم و با این شرایط حالا حالاها باید در فوتبال ناکام باشیم.
برای عبور از این وضعیت باید نسخه تازهای داشته باشیم. نسخه این است که سبک ریلگذاری را جایگزین سبک گلخانهای کنیم و به ایجاد ساختار برای حفظ و شکوفایی استعدادها بیندیشیم. فوتبال ایران نباید چوب نبود ریلگذاری و برنامهریزی بیحساب و کتاب را بخورد. این بچهها یک چیزی را با قدرت ثابت کردند.
نوجوانان ایران در جامجهانی نشان دادند فوتبال ایران ظرفیتهای بسیار بالایی دارد و اگر زیر چتر حمایت قرار گیرند، بسیاری از مطالبات این فوتبال را در آینده محقق میکنند. استعدادهای ما بینهایت و بینظیر هستند و اگر با برنامهریزی مدون و دلسوزی آنها را زیر ذرهبین ببریم و به امان خدا رها نشوند، جهان را مسحور خواهند کرد.
پنالتی مثل راه رفتن روی یک طناب نازک برای عبور از یک دره عمیق است. طناب بسیار باریک است و با کمترین لغزش همه چیز رنگ میبازد. من معتقدم روی ضربات پنالتی این بچهها و تمام ضیافتهای پنالتی دنیا، هیچ تحلیلی نمیشود گذاشت. این باخت و حذف چیزی شبیه ایست قلبی بود. داری بازی میکنی، حال خوبی هم داری اما بیهوا قلبت میگیرد و جهان روی سرت آوار میشود. این قصه پرغصه پنالتیهاست. خیلی روی این ضربات مرگبار تمرکز نکنید و به آینده بیندیشید.