دردسرهای تغییر نسل در دوران افول لیگ برتر
جوانگرایی، مأموریت پیچیده قلعهنویی
آرمن ساروخانیان
روزنامه نگار
امیر قلعهنویی در یکی از اولین مصاحبههایش در بازگشت به تیم ملی تأکید داشت که به دنبال توجه بیشتر به لیگ برتر و جوانگرایی است. او وارث تیمی شد که در جام جهانی قطر بالاترین میانگین سنی را داشت و لزوم وارد کردن چهرههای جدید و تازهنفس به این مجموعه را احساس میکرد، ولی با گذشت زمان متوجه شد که این پروژه پیچیدهای است و در کوتاهمدت قابل اجرا نخواهد بود.
اولویت قلعهنویی با توجه به زمان کوتاه تا جام ملتهای آسیا ساختن تیمی بوده که بتواند در این تورنمنت نتیجه بگیرد و بعد از آزمون و خطاها به ترکیبی رسید که تفاوت زیادی با ترکیب مورد علاقه کیروش ندارد. در فاصله دو ماه تا جام ملتهای آسیا او به دنبال کارآیی بالاتر تیمش است و حتی حاضر شده امید ابراهیمی 36 ساله را هم به فهرستش برگرداند. طبعاً انتقاداتی هم که این روزها از او بابت دعوت نکردن از بازیکنان جوان مطرح شده قابل دفاع نیست و نمیتوان در آستانه یک تورنمنت مهم استخوانبندی تیم را زیر و رو کرد. با این حال این سؤال مهم مطرح است که قلعهنویی برای بعد از این تورنمنت چه برنامهای دارد و در مسیر جام جهانی 2026 چه سیاستی در پیش میگیرد؟
نسل جدید کجاست؟
سرعت و شدت تغییر نسل بعد از جام ملتهای آسیا بستگی زیادی به نتایج تیم ملی در این تورنمنت دارد. کنار گذاشتن بازیکنان موفق ریسک و هزینه بالایی دارد، ولی اگر بازیکنان قدیمی تیم ملی در قطر نمایش ضعیفی داشته باشند، کادر فنی برای وارد کردن بازیکنان جدید درنگ نخواهد کرد.
نسل فعلی تیم ملی یکی از موفقترین نسلهای تاریخ فوتبال ایران است که اکثر بازیکنانش در بالاترین سطح فوتبال اروپا بازی میکنند. گروهی از آنها در سه جام جهانی متوالی حاضر بودهاند و در سالهای گذشته تیم ملی را در دو رتبه برتر آسیا در رنکینگ فیفا حفظ کردهاند. کنار گذاشتن ناگهانی چنین نسلی منطقی نیست و تیم ملی باید از این بازیکنان تا زمانی که توان و انگیزه دارند بهره ببرد.
مشکل دیگر قلعهنویی برای جوانگرایی کمبود بازیکنان جوانی است که توانایی به چالش کشیدن ملیپوشان فعلی را داشته باشند. در لیگ بیست و سوم بازیکنان جوان انگشتشماری کیفیتی در حد تیم ملی به نمایش گذاشتهاند. محمدجواد حسیننژاد یکی از همین بازیکنان است که به لطف درخشش در سپاهان به تیم ملی دعوت شد و حتی در دو بازی اخیر هم برای دقایق کوتاهی به میدان رفته.
حذف زودهنگام تیم امید از مقدماتی المپیک پاریس تأییدی بر این نکته است که بازیکنان مستعد این نسل از مسیر پیشرفت طبیعیشان عقب ماندهاند و برای رسیدن به تیم ملی نیاز به ارتقای سطح دارند.
تجربه کیروش
اگر نسل فعلی تیم ملی کار قلعهنویی را برای بردن بازیهای تدارکاتی اخیر راحت کرده و رکورد خیلی خوبی ثبت کرده، او برای تغییر نسل کار خیلی سختی دارد. صیادمنش، حزباوی، سلمانی و حسیننژاد از معدود بازیکنان نسل جوان هستند که در مسابقات بینالمللی هم نمره قبولی گرفتهاند و کادر فنی تیم ملی مجبور است در اضافه کردن بقیه بازیکنان جوان محتاطانه عمل کند.
این مشابه تجربهای است که کیروش در شروع کارش بعد از جام ملتهای 2011 داشت. مربی پرتغالی در بیشتر پستها نیاز به بازیکن جدید را احساس میکرد و برای پیدا کردن گزینههای دلخواهش آزمون و خطاهای زیادی داشت. مینیکمپها و بازیهای دوستانه پرشمار به کیروش کمک کرد که این بازیکنان را به کیفیت دلخواهش نزدیک کند و نتیجهاش نسلی شد که موفقیتهای 10 سال گذشته تیم ملی را رقم زد.
قلعهنویی هم در اردوهای اخیر بازیکنانی مثل سحرخیزان، یوسفی و قربانی را دعوت کرده تا عملکردشان را در تمرین ببیند، ولی بخش اصلی پروژه جوانگرایی بعد از جام ملتها شروع میشود که او باید ریسک بازی دادن به این بازیکنان را بپذیرد و آنها را به تدریج وارد چرخه تیم ملی کند. نسل جوان فوتبال ایران مسیری طولانی تا رسیدن به سطح بازیکنانی مثل آزمون، طارمی و جهانبخش دارد و دو و نیم سال باقیمانده تا جام جهانی 2026 برای قلعهنویی سخت و پرمرارت خواهد بود.